معماری ایران پس از اسلام
با ورود تدریجی اسلام به کشورها، نژادهای گوناگون، از اسپانیا تا هند در ساختن تمدن تازه که «تمدن اسلامی» نام دارد، شریک شدند. پیداست که در این میان سهم همهی ملتها یکسان نیست و آنهایی که با میراثهای غنی پیش میآمدند، در ساختن بنای فرهنگی تازه اثربخشتر بودند.
از جمله کشورهایی که در این تمدن سهم عمده دارد، ایران است. پس از جنگ، ایران دین اسلام را پذیرفت و ایرانیان هیچ مانعی نمیدیدند که آتشکدههای دوره ساسانی را به مسجد تبدیل کردند. مسجد یزدخواست (بین اصفهان و شیراز) یکی از این مساجد است. با انتشار بیشتر اسلام در این سرزمین، در هر گوشهای ساخت مساجد آغاز شد.
مساجد اولیه طرح و نقشه بسیار سادهای داشتند. گو این که از معماری اولیهی این دوره، نشانههای اندکی به دست آمده، اما با توجه به همین نمونهها میتوان گفت که طرح و نقشهی این مساجد شامل یک صحن یا حیاط مستطیلی در وسط سلسله طاقهایی در اطراف و در سمت جنوب، یعنی قبله، شبستانی است که به کمک ستونهایی، سقف بر آن سایه گسترده است. در این قرون، معماران ایرانی چندان به دنبال ابداع نبودند، بلکه تنها میکوشیدند آن چه را موجود بود، کاملتر کنند. گنبدهای سنگین ساسانی در این زمان بر فراز پایهی هشت ضلعی منظمی قرار گرفت و مساجد به تقلید طرحهای محلی، به صورت بناهایی شبیه به چهار طاقی ساسانی – البته به صورت کاملتر – بنا شد.
کیفیت بنای پایهها و ستون ها و احداث ایوان بلند و طویل و به کار بردن مصالح ساختمانی و تزیینات آجری و گچبری در مساجد این دوره، عناصر ساختمانی ساسانیان را در معماری مسجدسازی نشان میدهد و نفوذ معماری ساسانی در بناهای مذهبی به درجهای میرسد که به تدریج اصول معماری اسلامی بر شالودهی معماری ساسانیان پایهگذاری میشود.
از معماری اولیهی دورهی اسلامی در ایران نمونههای اندکی بر جای مانده است. بناهایی مانند تاریخانهی دامغان، مسجد جامع نایین، مسجد جامع شوشتر و چند بنای دیگر، نمونههای اندکی است از آن زمان که بعضی از آنها از میان رفته یا تغییر شکل یافتهاند. کهنترین مسجدی که از این دوره به خوبی مانده، مسجد تاریخانهی دامغان است. از سبک معماری بنا میتوان آنرا متعلق به اواسط قرن دوم قمری دانست.
منارهی مسجد متعلق به دورهی سلجوقیان است ولی اهمیت این مسجد نه تنها به خاطر سبک اولیهی آن بلکه از این روست که بسیاری از اسلوب ساختمان دورهی ساسانی را داراست. مسجد جامع نایین یکی دیگر از معروفترین بناهای این دوره است که در زمان آلبویه (اواخر قرن سوم یا آغاز قرن چهارم قمری) ساخته شده است.
هنر معماری اولیهی اسلام در ایران را به ساخت بنای مسجد نمیتوان محدود کرد. در این دوره ساختن مقبره هم مرسوم بود و از سدهی چهارم قمری به بعد برپایی مقبره و برجهای مقبرهای رواج داشت و آرامگاههایی از آن زمان به جای مانده است. از جمله میتوان به مقبرهی اسماعیل سامانی در بخارا و برج قابوس در شهر کنونی گنبد قابوس اشاره کرد.
دربارهی موارد استفاده از این مقبرهها و برجهای مقبرهای گفتهاند که این برجها، راهنمای مسافران و کاروانیان در بیابانها بوده است یا اگر کسی از کاروانیان فوت میکرد، در این آرامگاهها یا برجها، که به طور یقین بانی آن ها هم در آن جا دفن بود، به خاک سپرده میشد. نمونههای بسیاری از این گونه مقابر در دورههای بعدی در گوشه و کنار سرزمین ایران بنا شده است، چون برج رسکت در قائمشهر، برج لاجیم در سوادکوه مازندران، برج رادکان در کردکوی گلستان و برج مقبرهای پیر علم دار در دامغان. این برجها به طور معمول در جاهای بلند و به شکل مدور با کلاهکی مخروطی و نیمکره ساخته شدهاند.
معماری ایرانیان در دوره سلجوقیان
سلجوقیان طایفهای از ترکان غُز بودند که در دشتهای نزدیک دریاچه آرال و سواحل خاوری دریای مازندران و در درههای سیحون و جیجون سکونت داشتند. در دورهی سلجوقیان، هنر ایرانی گامی بزرگ برداشت و تاریخ هنر ایران، یکی از درخشانترین دورههای خود را در این روزگار سپری کرد. در این زمان، شهرهای اصفهان، مرو، نیشابور، هرات و ری مرکز و مجمع صاحبان هنر و پیشه بوده است و اکنون بسیاری از آثار این هنرمندان، در موزههای داخلی و خارجی دیده میشود. شاهکارهای هنری این هنرمندان شامل معماری، سفالسازی، فلزکاری، کتابسازی، خطاطی، تذهیب، نگارگری و بافندگی است. به همین سبب دورهی سلجوقی از لحاظ شیوهی کار هنری در تاریخ ایران مشهور است.
هنر معماری در این دورهی درخشان و شکوفا به درجهی کمال رسید و هنرمندان و معماران چیرهدست آثار فراوانی پدید آوردند. سلجوقیان در معماری به عوامل و عناصری دست یافتند که با آنها بتوان مسجدی بزرگ با حیاط مرکزی و چهار ایوانی و تالار مربع گنبددار، بناهای بزرگ به وجود آورد. این شیوهی ساختمان، اساس معماری مذهبی و کاروانسرا و مدرسهسازی ایران است. در این زمان مسجد در شکل تکامل یافتهی ایرانی خود دارای این ویژگیها شد.
این طرحها را میتوان در مساجد جامع اصفهان، مسجد جامع زواره نزدیک اردستان، مسجد جامع اردستان، مسجد قزوین و مسجد جامع گلپایگان، دید. اما کاملترین نمونهی چهار ایوانی مسجد جامع اصفهان است که مجموعهی کاملی از تزیینات دورهی اسلامی ایران را در بردارد. دو گنبد خواجه نظامالملک در قسمت جنوبی و گنبد تاجالملک در قسمت شمالی مسجد، از نظر تکنیک و زیبایی اثر بسیار چشمگیری از دورهی سلجوقی است. در این مسجد زیبا و کامل به جز سبکهای مختلف معماری، انواع خطوط کوفی، ثلث و نستعلیق به کار رفته است.
علاوه بر مسجد باید از مدرسهها و کاروانسراها و مقبرههای این دوره هم نام برد. طبق مدارک تاریخی، تعداد بسیاری مدارس در شهرهایی مانند: بغداد، نیشابور، توس، اصفهان، هرات، بلخ و ری بنا شده بود. بخش اعظم بناهای غیرمذهبی در این دوره، شامل کاروانسراهاست. اگر چه شبکهی راه و ایجاد جادههای خوب، شاهرگ حیاتی تجارت یک کشور محسوب میشود، اما در گذشتههای دور، بدون وجود کاروانسراها، مسافرخانهها و ایستگاههای میانراه،استفادهی مطلوب از جاده امکان نداشت.
یکی از کاملترین کاروانسراهای این دوره «رباط شرف» در ۷۰ کیلومتری جنوب سرخس در راه قدیمی نیشابور – مرو است. با وجود خرابیهای ناشی از مرور زمان، هنوز بسیار زیبا و کامل است. این کاروانسرا دو حیاط در شمال و جنوب دارد و در هر یک از این حیاطها چهار ایوان ساخته شده است. در اطراف حیاط ها، اتاقهای متعددی وجود دارد که جای اقامت و استراحتگاه کاروانیان بوده است.
مقبرههای دورهی سلجوقی به دو گونهی مختلف به شکل برج و به شکل گنبد؛ ساخته شدهاند. با طرحهای چهار ضلعی، چند ضلعی، دایره یا ترکدار بیشتر مقبرههای این دوره دو طبقهاند. طبقهی بالا مسجد و طبقهی زیر یا دخمه جای دفن اجساد، مقبرهی سلطان سنجر در مرو و گنبد سرخ در مراغه، که هر دو از آجر و کاشی و با طرح چهارضلعی ساخته شده، از نمونههای آنها هستند. برج مدور در مراغه و سه گنبد در ارومیه با طرح دایرهوار و برج مهماندوست دامغان و برج طغرل در شهر ری با طرح ترکدار. برجهای خرقان و برج دماوند و گنبد علی در ابرکوه و گنبد کبود در مراغه (هشت و ده ضلعی هستند).
ظروف سفالینی سلجوقیان هم به زیبایی کاشیهای آن دوره ساخته میشد. ظروف باقی مانده از این دوره از نظر تزیین و رنگآمیزی شامل ظروف مینایی، طلایی، فیروزهای و ظروف سفید هستند که اغلب بدنهی این ظروف با مجالس بزم، رزم یا شکار مزین شدهاند؛ به گونهای که میتوان بهترین مینیاتور زمان سلجوقیان را در روی ظروف سفالی آن مطالعه کرد. شیشههای دورهی اسلامی که آغاز آن (قرن هفتم و هشتم میلادی) قرن اول قمری است، از آمیختگی میان تمدنهای امپراتوری روم خاوری (بیزانس) و پارت و ساسانی، در ایران حاصل شده است.
در این زمان همراه با پیشرفت کلی و کیفی هنر سفالسازی و شیشه، صنعت فلزکاری نیز مانند دیگر هنرها راه کمال میپیمود. برخی از این ظروف را به طور مشبک ساخته و برخی دیگر را با نقوش کندهکاری زینت دادهاند. در این صنعت، ترصیعکاری به ویژه نقرهکوبی در تصاویر و کتیبهها بسیار دیده میشود. در این زمان «خراسان» در امر تولید آثار فلزی دارای موقعیت ممتازی بوده است. ادامهی این هنر را میتوان در این زمان در بینالنهرین و در موصل پی گرفت. علاوه بر ظروف مفرغی و برنجی، آثار طلایی و نقرهای فراوانی از دورهی سلجوقیان در دست است که ثابت میکند جواهرسازی هم در این زمان رونق داشته است.
بافندگی از صنایعی است که همیشه در ایران مقامی والا داشته و تکه پارچهای که از این دوره به دست آمده است، حاکی از وجود صنعت پارچههای ابریشمی در دورهی سلجوقیان است. این پارچهها چندان ظریف و زیبا هستندکه با تغییر نور تغییر رنگ میدادند. بر این پارچههای سبک و نازک، طرح جانوران و خطوط کوفی دیده میشود. صنعت نساجی این زمان از نظر بافندگی، ابتکار انواع طرحها و زیبایی و تنوع رنگها به درجهای عالی رسیده است و شهرهای ری، کاشان و یزد مراکز بزرگ و مهم بافندگی این عصر بودهاند. صنعت قالیبافی هم در دورهی سلجوقیان رواج داشته است. شکی نیست که ایران در قالیبافی بزرگترین مرکز خاور بوده و دیگر مراکز در این فن از او تقلید و اقتباس کردهاند. کهنترین قالیهای معروف ایران مربوط به قرن ششم قمری در دورهی سلجوقیان است.
معماری ایران در دوره ایلخانیان و تیموریان
مغولان هم چون سلجوقیان با خود متاع فرهنگی و فکری ناچیزی به ایران آوردند. اما در مواردی از صنعت و هنر به پایهی بلندی رسیدند، از جمله مینیاتورسازی و نقاشی و تذهیب کتاب از این عصر آغاز شد. مغولان به تدریج در برابر هنرهای ایران تحت تاثیر فرهنگ ایران و فرهنگ اسلامی قرار گرفتند و با پذیرفتن دین اسلام حامی علم و ادب و هنرهای اسلامی شدند، به طوری که دربار آنان در بغداد، تبریز و سلطانیه مرکز اهل علم و رجال ادب و هنر شد. شهرهای مراغه، تبریز و سلطانیه از مراکز مهم قدرت سیاسی در این عهد بودند.
رصدخانهی معروف مراغه و تاسیس شهر سلطانیه مربوط به این زمان است. در این دوره بناها، به ویژه ساخت مقبرهها و آرامگاههای برج مانند به همان شیوهی دورهی سلجوقیان ادامه یافت. همچنین نقشهی چهار ایوانی که از پیش متداول بود، در دورهی ایلخانیان نیز برای بناهای مذهبی مانند مسجد و بناهای غیرمذهبی مانند کاروانسرا به کار میرفت.
معماری دورهی مغول، مانند دورهی سلجوقیان هم جنبهی عمومی داشت و هم جنبهی محلی و همان طور که بنای مسجد جامع اصفهان دورهی سلجوقی برای معماران دیگر مساجد سرمشق بود، معماران دورهی مغول روشهای مراکز بزرگ مثل سلطانیه را اقتباس میکردند و در کنار سنتهای محلی به کار میبردند. همچنین در دورهی مغول به تزیینات بناها بسیار توجه میشد. این امتیازات از مشاهدهی مسجد جامع ورامین، مسجد گوهرشاد مشهد و مسجد کبود تبریز به خوبی ثابت میشود.
سر درب مسجد ورامین با کاشیها و آجرهای قهوهای رنگ تزیین یافته است. این مسجد نه تنها از لحاظ ساختمان عظیم و گنبد آجری آن اهمیت دارد، بلکه به خاطر تزیینات کاشیکاری معرق و گچ بری و کتیبههای تاریخی آن جزو آثار مهم هنری ایران به شمار میرود.
مسجد گوهرشاد اگر چه سر درب و مدخل مستقلی ندارد و یکی از مجموعه بناهای آستانهی امام رضا(ع) است، اما طاق عظیم ورودی آن مملو از کاشیکاری و کتیبههای مفصلی است. بنای مسجد گوهرشاد از هر جهت زیبا و کامل و یکی از شاهکارهای معماری دنیاست. مسجد کبود تبریز از بهترین بناهای قرن نهم قمری است که در زمان جهانشاه قراقویونلو به دستور دخترش بنا شده است.
نقشهی این مسجد شباهت چشمگیری به نقشهی مساجد عثمانیها دارد. این مسجد اگر چه فاقد صحن و حیاط مرکزی است، اما صحن مرکزی که با گنبد پوشیده شده، به صورت چهار ایوانی ساخته شده است. ورودی مسجد با تزیینات کاشیکاری در کمال زیبایی و ظرافت زینت شده است. در این کاشیها رنگهای آبی روشن، آبی پررنگ، خاکستری و سبز چمنی و پررنگ به کار رفته و در برخی موارد گل و بوته و شاخههایی با طلاکاری در آن دیده میشود. کاشیکاری و رنگآمیزیها در این مسجد همان گونه استکه هنرمندان در تزیین و تذهیب صفحات کتابها به کار میبردند.
علاوه بر معماری مساجد این دوران، باید به مقبرهها یا آرامگاههای این زمان هم اشاره کرد. مانند گنبد سلطانیه که یکی از زیباترین بناهای اسلامی و شاهکاری از معماری دورهی ایلخانی است. بنای عظیم گنبد سلطانیه یا مقبرهی سلطان محمد اولجایتو (خدابنده) در اوایل قرن هشتم قمری در نزدیکی زنجان ساخته شده است.
طرح بنای این گنبد که از بناهایی مانند مقبرهی اسماعیل سامانی و مقبرهی سلطان سنجر در مرو الهام گرفته، به عنوان سرمشق و مدل در بناهای دیگری، در ایران یا خارج ایران مورد استفاده قرار گرفته است. مانند مقبرهی امیر تیمور و تاج محل در هند، گنبد غفاریه در مراغه، مقبرهی علاالدین در ورامین، مقبرهی تیمور در سمرقند هر کدام زیبایی خاص خود را به نمایش گذاردهاند.
تزیینات آجرکاری و کاشیکاری رنگی گنبد غفاریه که با طرح هندسی و گل بوته آرایش شده یا خطوط هندسی زیبای مقبرهی علاالدین توام با مقرنسهای زیر کلاهک مخروطی آن یا گنبد کاشیکاری فیروزهای رنگ با طرح ترکدار در مقبرهی تیمور، از زیباترین و چشمگیرترین بناهای این دوران هستند. جلوههای این زیباییها را میتوان در دیگر بناهای این دوره مثل کاروانسراها و مدرسه هم دید.
ایلخانیان برای توسعه و پیشرفت اقتصاد در نقاط کشور؛ به ویژه در ناحیهی شمالی و آذربایجان تعداد بسیاری راههای ارتباطی ساختند و برای آسایش کاروانیان در مسیر این راهها و جادهها کاروانسراهای بزرگ و زیبایی با توجه به اقلیم احداث کردند. چون کاروانسراهای سرچم در بین راه زنجان و میانه، یا رباط سپنج در ۵۰ کیلومتری شمال شاهرود.
دورهی مغول از لحاظ هنری، مانند زمان سلجوقیان عصر ابتکار و ابداع نبود، با این همه در پارهای بخشهای هنری، پیشرفتهای عمدهای حاصل شد. در معماری به آرایش و تزیین بیشتر از طرحهای جدید توجه میشد. مینیاتورسازی ایران و نقاشی کتاب از این دوره آغاز شده و در آسمان هنر ایران درخشید. فن کتابت و استنساخ کتاب در دورهی تیموریان به اوج عظمت و کمال خود رسیده است.
همچنین باید افزود که بر قطعات باقی ماندهی ظروف سفالی لعاب دار این دوران تاثیر صنایع چینی کاملا مشهود است و میتوان چنین حدس زد که از جمله کالاهای وارداتی در این دوره ظروف چینی بوده است و سفالسازان ایرانی نیز به تقلید از این ظروف پرداختهاند. اما در امر کاشیکاری باید گفت که در این راه تکامل و پیشرفت بسیاری صورت گرفت.
در میانهی این کاشیها به طور معمول شکل انسان یا جانور به صورت لعاب داده و براق نقش شده است و نوشتهی دور آن به رنگ سفید بر زمینهی سورمهای است. نیز در این دوره، محرابهایی با کاشی ساخته شده که در نوع خود بینظیرند. به طور کلی میتوان گفت که صنعت کاشیسازی با بهترین رنگها و لعابها و بریدن کاشی به قسمتهای ریز برای تشکیل قطعات بزرگ موزاییک یا معرق در زمان مغول و به ویژه در عصر تیموریان تکامل یافت و به کمال درجه ترقی رسید.
گردآوری توسط:: تحقیقستان