مثل نویسی آدمی نان خورد از دولت یاد
مثل نویسی آدمی نان خورد از دولت یاد
این مثل برگرفته از متن شعر ایرج میرزا در وصف و قدردانی از روز معلم است که به ما درس و علم می آموزد، در حالی که نادان و ناآگاه از شکم مادر به دنیا آمدیم.این مثل سرشار است از حرف های پشت پرده و پر است از حرف های ناگفته که امروز کمی به تحلیل آن می پردازیم. یکی از بزرگ ترین نعمت های خداوند به بندگانش تعبیه ی عقل در سر او است به گونه ایی که به انسان این توانایی را می بخشد که بتواند فکر کند و تصمیم گیری کند.
انسان عاقل کسی است که بدون فکر تصمیمی نمی گیرد و در نهایت تصمیم های درست تری نسبت به کسانی که بی فکر دست به عمل می زنند می گیرد. اینجا نان خوردن مجاز از روزی ودرآمدی است که آدمی روزانه با تلاش به دست می آورد و آن را خرج زندگی خود می کند و دولت یاد مجاز از فکر و اندیشه و عقل انسان است که با به کارگیری درست و استفاده ی به موقع از آن انسان می تواند بهترین مسیر را در زندگی خود انتخاب کرده و با پیروی از آن گام های استوار و محکم تری را بردارد.
یعنی انسان با فکر و اندیشه ی عقلانی خود می تواند هم روزی کسب کند و هم روزبه روز پله های پیشرفت و ترقی را طی کند. اما در مقابل آن آدمی که از عقل خود به درستی بهره نمی گیرد همیشه سرگردان بوده و به اصطلاحی همیشه هشتش گرو نه اش است و هرگز نمی تواند به آرزوهای دور و درازش دست یابد بلکه همیشه برایش دور و دراز باقی می ماند. انسان عاقل می تواند تنها با یک خودکار انقلابی به پا کند که دنیا انگشت به دهان بماند.
آنچنان جهان را متحول کند که هیچ تفنگ و خونریزی به پایش نرسد. انسان عاقل زندگی می بخشد نه اینکه زندگی بگیرد. انسان عاقل می تواند با فکرش دولتی به پا کند که همه از آن یاد کنند و گرنه هرکسی می تواند با تفنگ دولت ها بسازد.