اهمیت کتابخوانی در کودکان
اهمیت کتابخوانی در کودکان
افزایش سرانه مطالعه در کشور به برنامه جامع نیاز دارد که نخستین لازمه اجرایی شدن آن، علاقه مندی به کتاب از دوران کودکی است هر چند که تاکنون برنامه و راهبردهای فراوانی برای افزایش سرانه مطالعه در کشور ارائه شده، اما متوسط سرانه مطالعه ایران نشانگر آن است که برای تحقق این مهم نیازمند برنامه بلند مدتی هستیم که علاقمندی به کتاب از کودکی شروع و در بزرگسالی نهادینه شود اما چگونه می توان این فرهنگ و علاقه را در کودکان ایجاد کرد.
اهمیت دوران کودکی به عنوان دورانی که در آن خمیرمایه شخصیت فرد شکل می گیرد موجب شد تا شعار روز جهانی کتاب کودک در سال ۲۰۱۷ با عنوان «بیایید با کتاب بزرگ شویم» انتخاب شود. برای تحقق نهادینه شدن مطالعه در دوران کودکی نخست لازم است دوره های مختلف رشد در کودک مورد بررسی قرار گیرد.
براساس گزارش روزنامه «گاردین» فرانسه در سال ۲۰۱۵ سرانه مطالعه در ایران ۱۳ دقیقه در روز بود که فاصله معنا داری با بسیاری از کشورهای دیگر دارد. هر چند که شاید آمار این روزنامه فرانسوی نسبت به واقعیت های جامعه اختلاف داشته باشد اما آمار منتشره داخلی نیز از ناچیز بودن سرانه مطالعه در کشور حکایت دارد. بر اساس آماری غیر رسمی، ایرانی ها با ۲ دقیقه مطالعه در طول هفته جزو کشورهای کمتر کتابخوان قرار دارند.
نهادینه کردن مطالعه و مراحل رشد کودک
نخستین جرقه های اجتماعی شدن فرد در خانواده شکل می گیرد؛ کودک در این محیط با تکیه بر قدرت یادگیری، رفتارهای اجتماعی والدین خود را الگو قرار می دهد. در این زمینه «جرج هربرت مید» روانشناس و اندیشمند آمریکایی برای دسته بندی مراحل رشد کودک و تقلید رفتار، نظریه بازی ها را مطرح کرده است. برپایه مولفه های این نظریه، مراحل اصلی رشد کودک به پیدایش مفهوم شناخت او از خود، بستگی دارد. کودک در بخشی از دوران رشد پیش از هر دوره ای از کسانی تقلید می کند که در پیرامون او قرار دارند، لذا نهادینه کردن برخی از جنبه های رفتار اجتماعی در این دوران نیازمند همکاری و همراهی خانواده ها است. والدین به عنوان الگو می توانند نقش مهمی در شکل گیری میزان علاقه یا دوری کودک به کتاب داشته باشند. همگامی آنها با فرزند در مطالعه یا بررسی تصاویر یک کتاب تاثیر زیادی بر ذهنیت کودک می گذارد.
برپایه نظریه مید، شخصیت کودکان در نخستین سال های زندگی از تقلید ساده به بازی های پیچیده تری که در آن کودک نقش یک بزرگسال را بازی می کند، تکامل می یابد، در مسیر این تکامل میزان تشویق یا برخورد سلبی و ایجابی خانواده با کودک بسیار تاثیر گذار است. مید بر این دیدگاه است که «منِ» وجودی فرد در این دوره تحت تاثیر دیدگاه اطرافیان وی تکامل پیدا می کند.
در دیدگاه هربرت مید این مرحله از رشد در قالب «بازی های نامنظم» (بی قاعده) تعریف می شود که پیش زمینه ای برای ورود به مدرسه و بازی های منظم محسوب می شود. در مرحله «بازی های سازمان یافته»کودکی موفق است که بخشی از زندگی او در خانواده به کتاب های کودکانه معطوف شده باشد.
هر چند که کودک در دوره بازی های نامنظم تنها از کتاب به عنوان ابزار بازی و سرگرمی استفاده می کند، اما با ورود به دوره رشد که از آن تحت عنوان بازی های سازمان یافته، نام برده شده است، کودک بیش از پیش با ارزش های کلی و قواعد اخلاقی بازی در جامعه آشنا می شود. آشنایی با کتاب و نهادینه شدن مطالعه در دوران کودکی می تواند الگویی مناسب برای جوانی و بزرگسالی باشد.
اینکه خانواده به تنهایی در نهادینه سازی الگوهای رفتاری در کودک موثر باشد، تصوری باطل است، زیرا کودکان امروزه در خانه ای پا به دنیا می گذارند که جعبه جادویی تلویزیون جای قصه های پدربزرگ و مادربزرگ را گرفته است و کودکان از همان نخستین سال زندگی مجذوب برنامه های تلویزیون می شوند. تلویزیون باکانال های مختلف آن به عنوان عمومی ترین و پرمخاطب ترین رسانه جمعی، سهم عمده ای رادر آموزش و تاثیرگذاری بر رفتار کودک به خود اختصاص داده است، همین قدرت تاثیرگذاری تلویزیون به عنوان رسانه دیداری و شنیداری می تواند به صورت مفید و هدفمند در خدمت تعلیم و تربیت کودکان قرار گیرد.
نقش تاثیرگذار تلویزیون و میزان بالای تاثیر پذیری کودک از برنامه های این رسانه می تواند به خودی خود یک کلاس آموزشی برای نهادینه شدن بسیاری از رفتارهای کودک باشد. اگر تلویزیون در این زمینه نقش خود را به درستی ایفا کند می توان شاهد بود که کودکان در آینده نسبت به کتاب و کتابخوانی علاقمند باشند.
ایجاد علاقمندی به کتاب
تبدیل کتاب خوانی به یک فرهنگِ گسترده و مستمر نیازمند پرورش نسلی است که از نخستین سال های زندگی با کتاب آشنا باشد، زیرا طبق تحقیقات انجام شده افرادی که به کتاب و کتاب خوانی علاقه مند هستند فرزندان آن ها نیز به کتاب علاقه مند می شوند. یکی از راهکارهای ترغیب کودکان برای همنشینی با کتاب ایجاد علاقه مندی است. این راهکار در دوران کودکی باید در قالب انتخاب کتاب هایی سازگار با روحیه ی کنجکاو و کودکانه آنها صورت گیرد.
همخوانی کتاب با روحیه و میزان درک کودک از جهان پیرامون دومین راهکاری است که می تواند محرکی برای علاقمندی فرد به کتاب و کتابخوانی باشد. در این زمینه والدین باید نهایت دقت را داشته باشند تا کتاب هایی انتخاب کنند که با سن و سال و میزان فهم فرزند آنها سازگاری داشته باشد.
در کنار جذابیت و درک مسایل کتاب، بحث تمایز فرهنگی در انتخاب کتاب کودک نباید به فراموشی سپرده شود.یکی از مسایلی که این روزها در قالب چشم و هم چشمی در بین خانواده ها رواج پیدا کرده انتخاب زبان خاص یا برنامه های آموزشی بیگانه با روحیه کودکان است. در این شرایط خانواده ها کتاب یا برنامه هایی را برای کودک انتخاب می کنند که با روحیه او سازگار نیست. این انتخاب موجب می شود در بلند مدت نه تنها شکوفایی استعداد کودک را شاهد نباشیم بلکه ناتوانی او از درک مطالب این کتاب ها یکی از مهمترین دلایلی کتاب گریزی است.
برپایه آنچه گفته شد ذهن پویای کودک و بالا بودن ماندگاری رفتارهای اجتماعی در او زمینه و فرصت مناسبی برای نهادینه کردن بسیاری از الگوهای رفتاری درست را در جامعه فراهم می کند. علاقمند کردن کودک به کتاب در نخستین سال های زندگی می تواند نوید بخش آینده ای باشد که در آن سرانه مطالعه در آن افزایش یابد و مطالعه صرفا به مدرسه و دانشگاه منتهی و محدود نشود.
برای تحقق این مهم افزون بر خانواده و وسایل ارتباط جمعی، نهادهای مرتبط و آموزش و پرورش می باید برنامه های جامع و ویژه ای را در دستور کار قرار دهند تا در بلند مدت رویای همنشینی کودک و کتاب در جامعه محقق شود.
گردآوری توسط: تحقیقستان