تاثیر یادآوری مرگ در زندگی انسان
تاثیر یادآوری مرگ در زندگی انسان
یادآوری مرگ، تاثیرگذاریهای مثبت و سازندهای در زندگی آدمی دارد. به خاطر این آثار روحی و تربیتی، در تعالیم و آموزههای دینی نیز بدان تاکید و سفارشهای فراوانی شده است. یکی ازآثار سازنده و تربیتی یاد مرگ، پوشیدن لباس زهد در دنیاست.
حضرت علی علیه السلام میفرماید: «و من اکثر ذکر الموت رضی من الدنیا بالکفاف؛هر که بسیار یاد مرگ کند، به اندازه کفاف، از دنیا راضی است».
یاد مرگ، دنیا را در چشم انسان زاهد، خوار و کوچک میکند. امام صادق علیه السلام میفرماید: «یاد مرگ، شهوتها را از بین میبرد، ریشههای فراموشی را یکسره بر میکند؛ دل انسان را به وعدههای الهی محکم میکند و روحیه انسان را از سنگدلی به لطافت و رقّت قلب میکشاند. نشانههای هوس را از بین میبرد و آتش حرص را خاموش و دنیا را پیش چشمان انسان، کوچک میکند»!این گونه یاد مرگ انسان را از غوطه ور شدن در هوسها و لذتهای دنیوی باز میدارد و تحمل سختیها را بر انسان آسان میکند.
کسی که فراوان به یاد مرگ میافتد، به کمترین مال و نعمت دنیا راضی است و دیگر بخل و حرص، در دل او راه نمییابد. او به اندازه نیازش از دنیا بهره میگیرد. دنیا و زیباییهای آن بسیار فریبنده است و کسی که بتواند با یاد مرگ و قیامت دل خود را روانه سرای دیگر کند، نیرنگ و زرق و برق دنیا، دیگر نمیتواند بر او غلبه کند؛ آن چنان که مولای متقیان، امیرمومنان علی علیه السلام میفرماید: «من اکثر من ذکر الموت نجی من خداع الدنیا؛ هر کس فراوان یاد مرگ کند، از حیلههای دنیا، رهایی مییابد».
همچنین، ایشان در سفارشهای خود که در نهج البلاغه آمده است، چنین میفرمایند: «ای مردم! سفارش من به شما این است که مرگ را از یاد نبرید و کمتر از آن غفلت کنید، چگونه غافل میشوید از چیزی که هرگز از شما غفلت نمیکند؟ مگر همه روزه، مردهها را نمیبینید که بر خلاف میل شان به سوی گورها برده میشوند و در حفرههای تنگ و تاریک آن جای میگیرند؟ گویی هرگز در این دنیا زندگی نکرده و در آبادانی آن نکوشیدهاند. از سرایی که در آن به سر میبردند، میروند و اسیر تودههای خاکی که از آن وحشت داشتند، میشوند.
سرگرم دنیایی بودند که از آن دست کشیدند و آخرتی را که به سوی آن کوچ کردند، تباه ساختند. دیگر نمی توانند از بدی هایی که کردهاند، برگردند و نه این توان و قدرت را دارند که به خوبی هایی که از دست شان برمی آید، بیفزایند.
به دنیا مهر ورزیدند، ولی دنیا فریب شان داد. به آن اعتماد کردند و او بر زمین شان زد».این گونه، انسان زاهد روزهای عمر خود را رو به کاستی میبیند و هر لحظه، خود را یک گام نزدیک تر به مرگ احساس میکند و در نتیجه تلاش میکند تا برای آن دنیای خود نیز زاد و توشهای فراهم کند، که تامین کننده نیازهای او در فردای قیامت باشد.
آن گاه آن حضرت، خطبه خویش را این چنین به پایان میرساند: «زاهدان، گروهی از مردم دنیا هستند که دنیاپرست نیستند. پس در دنیا زندگی میکنند، اما آلودگی دنیاپرستان را ندارند. در دنیا با آگاهی و بصیرت عمل میکنند و در ترک زشتیها، از همه کس سبقت میجویند، بدن هایشان به گونهای در تلاش و حرکت است که گویا در میان مردم آخرت هستند. اهل دنیا را مینگرند که مرگ بدنها را بزرگ میشمارند، اما آنها مرگ دلهای زندگان را بزرگتر میدانند».