کلاغ خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد راه رفتن خودش را هم فراموش کرد
- اسفند- 1398 -8 اسفندپایه هشتم
انشا کلاغ خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد
انشا کلاغ خواست راه رفتن کبک را یاد بگیرد روزی روزگاری در یکی از روزهای خوب بهاری کلاغی به رنگ شب در آسمان آبی پرواز می کرد و از پس دشت ها و کوه ها گذر می کرد تا که چشمش به گوشه ایی از کوهی زیبا که آبشار از میانه کوه جاری بود و گل های رنگارنگ وخوش عطر…
بیشتر بخوانید » - آذر- 1396 -22 آذرپایه هشتم
انشا درمورد کلاغ و کبک
انشا درمورد کلاغ و کبک کبکی بود که خیلی زیبا راه میرفت. همه پرندگان، مجذوب خرامان راه رفتن او بودند. وقتی کبک از دور دیده میشد، پرنده های دیگر دست از پرواز و جست و خیز بر میداشتند، روی شاخهای مینشستند تا راه رفتن او را ببینند. در میان همه پرندگانی که از راه رفتن کبک خوشش میآمد، پرندهای هم…
بیشتر بخوانید » - 16 آذرسرگرمی
بازنویسی ضرب المثل کلاغ و کبک
بازنویسی ضرب المثل کلاغ و کبک روزی روزگاری در زمان قدیم کلاغ سیاه رنگی در حال پرواز در آسمان آبی بود , کلاغ همان طور که پرواز می کرد و از فضای اطراف خود لذت می برد به کوهی با گل های زیبا و خوشرنگ رسید و به سمت کوه رفت اما در پشت کوه یک کبک زیبا و چشم گیر…
بیشتر بخوانید »