حکایت روزی شخصی نزد طبیب رفت
- آذر- 1396 -19 آذرپایه نهم
بازنویسی حکایت روزی شخصی نزد طبیب رفت
بازنویسی حکایت روزی شخصی نزد طبیب رفت روزی یک نفر به پیش پزشکی رفته بود و بهش گفت: شکم من دائم درد می کند آن را درمان کن که درد بسیاری را تحمل می کنم. پزشک گفت امروز چه چیزهایی خورده ای؟ مریض گفت نان سوخته. پزشک به یکی از پرستارهای خود گفت داروی چشم در چشم او بریزید. مریض…
بیشتر بخوانید »