گذشته و حال شعر آیینی
گذشته و حال شعر آیینی
پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی تحولی شگرف در شعر آیینی صورت گرفت.
از آنجایی که بن مایه های انقلاب بر شاخصه های ارزشی «غدیر» و «عاشورا» استوار بود و طبعاً از صبغه دینی و فرهنگی این رخداد شگرف انتظار چنین رویکرد مبارکی می رفت تا به احیای کلید واژه های این دو فرهنگ گرانبها و تبیین اصولی آنها منجر شود. در اینجا ضرورت ایجاب می کند تا به گذشته شعر آیینی گوشه چشمی بیندازیم. قدمت شعر آیینی در اشعار پیشگامان شعر فارسی برمی گردد به شاعرانی همچون رودکی سمرقندی که در هشت سالگی قرآن را به تمام حفظ کرد و قرائت بیاموخت. از اشعار اخلاقی، پندی، عرفانی و مناقبی او نمونه ای را می خوانیم:
مر از منصب تحقیق انبیاست نصیب
چه آب جویم از جوی خشک یونانی؟
برای پرورش جسم، جان چه رنجم کنم؟
که حیف باشد روح القدس به سگبانی
حکیم ابوالحسن کسایی مروزی اشعارش مشحون از مقوله های ولایی و معطر به رایحه دل انگیز محبت اهل بیت عصمت و طهارت(ع) می باشد. سه بیت از او را در اینجا پی می گیریم:
مدحت کن و بستای کسی را که پیغمبر
بستود و ثنا کرد بدو داد همه کار
آن کیست بدین حال؟ که بوده ست و که باشد
جز شیر خداوند جهان، حیدر کرار
این دین هدی را به مثل دایره ای دان
پیغمبر ما مرکز و، حیدر خط پرگار
ابوالقاسم فردوسی، بزرگ ترین شاعر حماسه سرای، بدون تردید از موالیان آل الله(ع) بوده و در شاهنامه خود هر جا که سخن اقتضا کرده از ابراز والایی باز نمانده است:
چو گفت آن خداوند تنزل و وحی
خداوند امر و خداوند نهی
که من شهر علمم، علی ام در است
درست این سخن گفت پیغمبر است
گواهی دهم کاین سخن را ز اوست
تو گویی در گوشم به آواز اوست
چو باشد تو را عقل و تدبیر و رأی
به نزد نبی و علی گیر جای
گرت زین بد آید گناه من است
چنین است و، این رسم و راه من است
به این زاده ام، هم بر این بگذرم
چنان دان که خاک پی حیدرم
حکیم شیخ الرئیس ابوعلی سینا، شش رباعی دارد که قسمتی از آن را با هم زمزمه می کنیم:
تا باده عشق در قدح ریخته اند
و اندر پی عشق، عاشق انگیخته اند
با جان و روان بوعلی، مهرعلی
چون شیر و شکر به هم در آمیخته اند
در دیوان منوچهری دامغانی هشت بار به مناسبت از پیامبر گرامی اسلام(ص) یاد شده است. با نگاهی سطحی به گذشته مکتوب شعر آیینی، در می یابیم که مقوله های توحیدی، نیایشی، عرفانی، اخلاقی، پندی، تربیتی، حکمی، دفاعی، مقاومت و شهادت، متأثر از آموزه های قرآنی و معارف ناب و اصیل اسلامی است. قرآن کریم، نهج الفصاحه، نهج البلاغه، صحیفه سجادیه، کلمات قصار پیشوایان دینی، ادعیه ماثوره از حضرات معصومین(ع) و متون متین روایی و عرفانی و اخلاقی از منابع معتبر به شمار می روند که در غنای فکر و شکل گیری شاکله شخصیتی شاعران بلند آوازه ایرانی نقش اساسی داشته اند.
شعر آیینی زیر مجموعه هایی به لحاظ موضوع دارد و برای هر یک از آنها قلمرو خاصی را تعریف کرده اند. که در سطور زیر آنها را مرور خواهیم کرد:
شعر رهایی
آموزه هایی در حوزه های فضیلت، حکمت، اخلاق، تربیت، تهذیب نفس، خودسازی که در نهایت به رهایی آدمی از شعر اهریمن نفس می انجامد، بایستی در عرصه شعر رهایی که قسمتی از قلمرو شعر آیینی است، جست وجو کرد که جنبه تعلیمی دارند که بکار بردن آنها رهایی جامعه انسانی را از دام شیاطین بیرونی قدرت های خودکامه و سلطه گر را تضمین می کند. موضوعاتی از قبیل بیداری، اعتراض، دفاع، مقاومت، جهاد و مبارزه و شهادت از مضامین شعر رهایی محسوب می شوند.
شعر ماورایی
در این نوع از شعر مقوله هایی به سخن می آید که فطرتی ملکوتی، بافتی قدسی و طبیعتی ماورایی دارند که ذاتاً افلاکی اند و مطالب مرتبط با توحید، پرستش و نیایش به درگاه حضرت باری، عرفان، معرفت الهی و سیر الی الله، از مفاهیم کلیدی آن به شمار می روند.
شعر ولایی
در این گونه از شعر، اختصاص به آل الله(ع) دارد و تمام مطالبی که درباره ذات مقدس معصومین(ع) و دودمان پاک نبوی می توان مطرح کرد، در این حوزه قرار می گیرد.
شایان ذکر، شعر ولایی را می توان در دو مقوله «مناقبی» و «ماتمی» تقسیم کرد. شعر نبوی، شعر علوی، شعر فاطمی، شعر بقیع، شعر عاشورا، شعر رضوی و شعر مهدوی، مهم ترین انواع شعر ولایی اند که بخش قابل توجهی از حجم شعر آیینی در زبان فارسی را به خود اختصاص داده اند.
نمونه ای از شعر عاشورا در اشعار مولانا به چشم می خورد:
کجایید ای شهیدان خدایی
بلاجویان دشت کربلایی
کجایید ای سبک روحان عاشق
پرنده تر زمرغان هوایی
شاعر معاصر مجید مهربان (صادق) در باب اهمیت دعای ندبه و ظهور آقا امام زمان(عج) شعر زیبایی سروده که قسمتی از آن را مرور می کنیم:
الا ای منتظر با ما بخوان عجل فرج را چون
خدا هم دوست دارد در دعاها پافشاری را
بیا صادق به جمع ما و جمعه ندبه سر گیریم
که شاید با نگاه خودپسندد اشک و زاری را
آسیب های عمده در قلمرو شعر آیینی- خصوصاً در گذشته شعر ولایی- عبارتند از:
۱-عدم معرفت شاعر به منزلت انسانی و رسالت الهی پیامبران و ائمه اطهار و خاندان عترت(ع).
۲-عدم آشنایی شاعر با تاریخچه زندگی معصومین(ع).
۳-زیاده روی شاعر در توصیف مناقب و فضایل معصومین(ع).
۴-تحریف واقعیت های مسلم تاریخی.
۵-استفاده از ترکیب و جمله های عربی به صورت کاملا غلط در شعر که نشانگر عدم اشراف به صرف و نحو ادبیات عرب است.
۶- حالت اساطیری بخشیدن به شخصیت های پاک و آسمانی.
۷- پرداختن به مطالب واهی، خرافی، گزافه و غیرمستند
۸- غموض بیانی و حضور واژه های دشوار.
۹- از جوهره شعری فاصله گرفتن و به سمت نظم محض کشیده شدن به خاطر استفاده های ناکارآمد از عنصر خیال.
گردآوری توسط: تحقیقستان