غزل رسم خوبان – فال حافظ
غزل رسم خوبان – فال حافظ
غزل شماره 483 دیوان حافظ در سالهای آخر عمر شاعر و در بحبوحه هرج و مرج شیراز سروده شده است. حافظ در دو بیت اول این غزل به نکاتی عرفانی اشاره دارد. رهرو یا سالک الی الله با صوفی ریاکار همنشین شده و این نکته پیچیده را با او درمیان میگذارد که شراب در صورتی خالص میشود که چهل روز در شیشه بماند یعنی مقام والا با صبر بدست میآید.
فال حافظ با معنی و تعبیر کامل و تفسیر بیت به بیت غزل شماره 483 حافظ را در تحقیقستان بخوانید.
غزل رسم خوبان – غزل سحرگه ره روی در سرزمینی – غزل 483 حافظ
سحرگه ره روی در سرزمینی
همیگفت این معما با قرینی
که ای صوفی شراب آن گه شود صاف
که در شیشه برآرد (بماند) اربعینی
خدا زان خرقه بیزار است صد بار
که صد بت باشدش در آستینی
مروت گر چه نامی بینشان است
نیازی عرضه کن بر نازنینی
ثوابت باشد ای دارای خرمن
اگر رحمی کنی بر خوشه چینی
نمیبینم نشاط عیش در کس
نه درمان دلی نه درد دینی
درونها تیره شد باشد که از غیب
چراغی برکند خلوت نشینی
گر انگشت سلیمانی نباشد
چه خاصیت دهد نقش نگینی
اگر چه رسم خوبان تندخوییست
چه باشد گر بسازد با غمینی
ره میخانه بنما تا بپرسم
مآل خویش را از پیش بینی
نه حافظ را حضور درس خلوت
نه دانشمند را علم الیقینی
غزل شماره 483 حافظ با صدای علی موسوی گرمارودی
نتیجه تفال غزل شماره 483 حافظ :
مسئلهای پیچیده و مبهم برایت پیش آمده که به نظر حل نشدنی است. در انتخاب همنشینانت دقت کن و برای برطرف کردن مشکلت پیش افراد نااهل و ناآزموده مرو. نگران مباش که به زودی راه حلی برای آن پیدا میکنی. فعلاً با غمهایت سازش کن. با مشورت به آنچه که میخواهی میرسی، فقط کافی است کمی در راه رسیدن به مقصود تحمل کنی. خداوند از افراد ریاکار و دورو بیزار است، پس دل خود را صاف کن و از او بخواه که عبادتی خالصانه و علمی بدون شبهه به تو عطا فرماید.
معنی و تفسیر غزل شماره 483 حافظ – معنی غزل سحرگه ره روی در سرزمینی
بیت اول
سحرگه رهروی در سرزمینی
همیگفت این معما با قرینی
سحرگاهان سالک راه معرفتی در مرز و بومی، با دوست همراه خود این نکته را به صورت کنایه در میان مینهاد… ادامه در بیت بعد
✦✦✦✦
بیت دوم
که ای صوفی شراب آنگه شود صاف
که در شیشه برآرد اربعینی
که ای صوفی متعبد، این را بدان که شراب موقعی زلال و ناب میشود و میرسد که چهل روزی در ظرف بماند.
اشاره به گوشهنشینی چهل روزه صوفیان دارد.
✦✦✦✦
بیت سوم
خدا زان خرقه بیزار است صد بار
که صد بت باشدش در آستینی
خداوند از آن دلق زاهدانه ریایی صد بار بیزار است که در هر آستین آن صد بت پندار باطل پنهان باشد.
✦✦✦✦
بیت چهارم
مروت گر چه نامی بینشان است
نیازی عرضه کن بر نازنینی
هر چند از جوانمردی نامی بیش نمانده و از آن نشانی نیست، تو حاجت خود را با محبوبی نازپرور در میان بگذار.
✦✦✦✦
بیت پنجم
ثوابت باشد ای دارای خرمن
اگر رحمی کنی بر خوشهچینی
ای صاحب خرمن و متمول، اگر به خوشهچین نیازمندی رحم کنی، پاداش آن به تو میرسد.
✦✦✦✦
بیت ششم
نمیبینم نشاط عیش در کس
نه درمان دلی نه درد دینی
در کسی انگیزه شاد زیستن، دارویی برای درمان دلهای آزرده و غیرتی برای حفظ شعائر دین نمیبینم.
✦✦✦✦
بیت هفتم
درونها تیره شد باشد که از غیب
چراغی برکند خلوتنشینی
قلبها سیاه و تاریک شده است، امیدوارم که از عالم غیب نفس پرهیزکاری چراغی بیفروزد تا دلها روشن شود.
✦✦✦✦
بیت هشتم
گر انگشت سلیمانی نباشد
چه خاصیت دهد نقش نگینی
اگر وجود و تدبیر حضرت سلیمان در میان نباشد، از نقش نگین انگشتری او چه کاری برمیآید؟
✦✦✦✦
بیت نهم
اگر چه رسم خوبان تندخوییست
چه باشد گر بسازد با غمینی
هرچند شیوه خوبرویان پرخاشگری و ناسازگاری است، اما چه میشد اگر آن خوبرو با افسردهدلی سر سازش داشت.
✦✦✦✦
بیت دهم
ره میخانه بنما تا بپرسم
مآل خویش را از پیشبینی
راه میکده را به من نشان بده تا از پیر مغان که پیشگویی میکند، آینده و سرانجام کار خود را جویا شوم.
✦✦✦✦
بیت یازدهم
نه حافظ را حضور درس خلوت
نه دانشمند را علم الیقینی
برای حافظ حضور قلبی برای تدریس در خلوتسرای خود و برای عالم و محقق دانش بیشک و شبهه باقی نمانده است.