انشا تصویر ذهنی داخل یک اتوبوس شلوغ
انشا تصویر ذهنی داخل یک اتوبوس شلوغ
داخل اتوبوس جای سوزن انداختن نیست، همه صندلی ها پر شده و چند برابر آن جمعیت سرپا ایستاده اند و با حسرت آنها را که نشسته اند تماشا می کنند و در دل خدا خدا می کنند که در ایستگاه بعدی مسافری از روی صندلی نشسته پیاده شود تا شاید شانس بیاورد و از فشار جمعیت خلاص شوند.اتوبوس آنقدر شلوغ است که اگر کسی بخواهد پیاده شود باید از یک ایستگاه قبل خودش را آماده کند.
در این میان خیلی وقت ها پیش می آید که به دلیل ازدحام جمعیت، مسافری نتواند در ایستگاه مورد نظر پیاده شود و آن وقت است که گاهی کار به بحث و درگیری لفظی بین مسافر و راننده می انجامد. آن پایین وضع به مراتب بدتر است. آنها به هیچ قیمتی حاضر نیستند تا رسیدن اتوبوس بعدی انتظار بکشند، خود را به درهای اتوبوس در حال حرکت چسبانده اند که شاید دل مسافران رحم بیاید و کمی مهربانتر بایستند تا آنها بتوانند خودشان را به داخل بکشند.
راننده با دیدن این وضع فریاد می زند : هل ندهید تا چند دقیقه دیگر اتوبوس میاید. اما مسافران بی اعتنا به گفته ی راننده همچنان در تلاشند حتی به قیمت ماندن در بین درها و به جان خریدن خطر سقوط از اتوبوس در حال حرکت خود را به مقصد برسانند.
تجربه به آنها که مسافر اتوبوس های شهرمان هستند ثابت کرده، اتوبوس خلوت و صندلی خالی رویایی است که شاید با ساعت ها انتظار در ایستگاه اتوبوس هم رنگ واقعیت به خود نگیرند.