کاربرد استفاده از سلولهای بنیادی
کاربرد استفاده از سلولهای بنیادی
با وجود کاربرد بسیار در درمان بیماریهای گوناگون، به دلیل داشتن مزایا و معایب بسیار، هنوز به بررسی بیشتر نیاز دارند.بیش از یک دهه پیش، رشته پژوهشی جدیدی موسوم به “درمان سلول بنیادی” (س) در علم پزشکی ظهور کرد. در آغاز این باور وجود اشت که سلولهای بنیادی، قابلیت تفکیک دارند اما با انتشار پژوهشهای جدید در مورد توانایی سلولهای بنیادی در تمایز بافتهای گوناگون سلولی موجب شد این راهبردها دوباره برنامهریزی شوند.
اساسا، امکان پیوند این سلولها به اندامهای آسیب دیده، بسیاری از پژوهشگران را به درک کاربرد آنها تشویق کرده است.
یاخته بنیادی یا بنیاخته، یاختهای با توانایی تقسیم بالا است که هنوز تقسیم نشدهاند. یاختههای حاصل از تقسیم بُنیاختهها، یاخته بنیادی بیشتری میسازند و میتوانند به انواع مختلف یاختههای دیگر تغییر یابند و ممکن است در مسیر این تغییر، برخی مانند یاختههای عصبی، قابلیت تقسیم شدن را از دست بدهند.
در دهههای اخیر، پژوهشهای بالینی با توجه به مزایای درمان با استفاده از سلولهای بنیادی، رشد چشمگیری داشته است.
امیدوارکنندهترین نکته در درمان با سلولهای بنیادی و درمانهای مشابه این است که به بیماران مبتلا به دردهای مزمن و جراحات دشوار، درمان بدون دارو یا جراحی را ارائه میدهند.
امروزه، پژوهشگران روشهایی برای به کارگیری سلولهای بنیادی برای شرایط مزمنی چون بیماری قلبی، بیماریهای عصب مغزی و دیابت به کار میگیرند.
متداولترین استفاده درمانهای سلول بنیادی، کنترل درد است.
این درمان، تزریق سلولهای بنیادی در حدود عصبها، تاندونها، مفاصل و بافت عضلانی دردناک و آسیب دیده را شامل میشود.
سلول های بنیادی در درمان چه بیماری های کاربر دارند؟
بیماریهای در حال بررسی
از میان بیماریهایی که درمان آنها با سلولهای بنیادی در حال بررسی است، میتوان به چند مورد اشاره کرد:
“بیماری آلزایمر” (AD)، یکی از متداولترین علل فراموشی است. به رغم دههها پژوهش در مورد آلزایمر، هیچ درمان استانداردی برای این بیماری وجود ندارد و داروهایی که در حال حاضر تایید شدهاند، تنها به تسکین علائم بیماری کمک میکنند.
پژوهشگران امیدوارند که بتوانند با استفاده از سلولهای بنیادی، بافتهای آسیبدیده را بازسازی کنند و در حال حاضر، به آزمایش آنها روی اختلالات مربوط به مغز مانند آلزایمر، “اسکلروز جانبی آمیوتروفیک” (ALS) و بیماری “پارکینسون” (PD) پرداختهاند.
سرطان
غیرفعال کردن “سلولهای سرطانی بنیادی” (CSCs)، برای درمان تومور پس از پرتودرمانی بسیار مهم است.
سلولهای سرطانی بنیادی، سلولهای تومور هستند که قابلیت نامحدود تقسیم سلولی و توانایی دوباره جمع کردن کل تومور را دارند. این سلولها، نقش محوری در رشد، پیشروی و بازگشت تومور پس از درمان ایفا میکنند. این تعریف بدین معناست که سلولهای سرطانی بنیادی باید برای ریشهکن کردن دائمی تومور، غیرفعال شوند.
سلولهای سرطانی بنیادی، به خاطر اهمیتشان در درمان تومور میتوانند برای بهینه سازی درمانهای ضدسرطان، مورد استفاده قرار گیرند.
دیابت
شایع ترین دلیل دیابت، عدم توانایی در ساخت مقادیر کافی انسولین است.
راهبردهای موفقیتآمیز برای درمان دیابت، باید عملکرد سلولهای بتای پانکراس که توسط سیستم ایمنی از بین میروند بازگردانند و بر تخریب سلولهای تولیدکننده انسولین غلبه کنند.
پژوهشهای اخیر نشان دادهاند میتوان به کمک سلولهای بنیادی، تولید انسولین را در بیمارانی که از دیابت رنج می برند افزایش داد. محققان سعی داشتهاند سلولهای بنیادی انسانی را به سلولهای تولید کننده انسولین تبدیل کنند که میتوان آنها را به بیمارانی دیابتی پیوند زد. این کار، راه را برای رمان موثر سلولهای دیابت هموار خواهد ساخت.
پارکینسون
“بیماری پارکینسون” (PD)، همان لرزش در وضعیت استراحت است که شیوع آن بیشتر در سنین پیری است اما در جوانان هم دیده میشود. این بیماری بر اثر از بین رفتن سلولهای ترشحکننده مادهای به نام دوپامین (که یک انتقال دهنده عصبی) است رخ میدهد. بیماری پارکینسون، نورونهایی را که تولید ناقل دوپامین میکنند، از بین میبرد که این امر موجب اختلالات حرکتی در افراد میشود.
پژوهشهای اخیر نشان میدهند که ممکن است پیوند سلولهای بنیادی عصبی از سیستم عصبی مرکزی در برابر آسیب التهابی به مکانیزم این قسمت پیشگیری کند. درمان با استفاده از سلول بنیادی، در صورت اثبات شدن، یکی از موفقیتآمیز روشها برای درمان بیماری پارکینسون خواهد بود.
بیماری هانتینگتون
“بیماری هانتینگتون”(HD) در اثر جهش در ژن کد کننده پروتئین هانتینگتون ایجاد میشود. از علائم بیماری هانتینگتون میتوان به کاهش شدید کنترل عضلانی، اختلال هیجانی و تداخلات آسیبشناختی (پاتولوژی) در یاختههای مغز اشاره کرد. این بیماری مربوط به عصب مغزی است و الگویی عالی برای درمان جایگزین سلول ارائه میدهد.
بیشتر بیماریهای مربوط به عصب مغزی، در حال حاضر غیرقابل درمان هستند و غالبا، درمانهایی که قادر هستند عوامل بیماریزای اصلی را تحتتاثیر قرار دهند، نیاز به زمان زیادی دارند.
این موضوع، راهبردهایی مانند درمان جایگزینی سلولی را مورد توجه قرار میدهد. به همین علت، در دو دهه گذشته علاقه زیادی نسبت به درمان بیماری هانتینگتون با روش جایگزین کردن سلول، ایجاد شده است.
مزایا و معایب استفاده از سلولهای بنیادی
ایمنی و کارآیی استفاده از سلولهای بنیادی به دست آمده از خون یا مغز استخوان برای بازسازی سلولهای بنیادی خونساز، اثبات شده است.
علاوه بر این، سلولهای بنیادی خونساز و سلولهای بنیادی به دست آمده از منابعی مانند بافت چربی، برای درمان بیماریهای ارتوپدی، عصبی و دیگر بیماریها استفاده میشوند.
به رغم فقدان شواهد کافی در مورد آزمایشهای بالینی کنترلشده، برخی پزشکان بر این باورند که سلولهای بنیادی، ظرفیت منحصربهفردی در بازگرداندن سلامتی دارند زیرا این سلولها میتوانند محیط اطراف را احساس کنند و به گونهای عمل کنند که هر تقصی برطرف شود.
نظریه دیگر این است که انجام آزمایشهای کنترل شده و استانداردهای منظم برای چنین درمانهای امیدوارکنندهای، برای همه حامیان صنعتی، پیچیده است؛ بنابراین استفاده گسترده از این سلولها در آزمایشهای بالینی، مورد نیاز است.
هوادران هر دو نظریه، معتقدند که درمان با استفاده از سلولهای بنیادی، نسبتا ایمن است.
این نظریه که سلولهای بنیادی، ذاتا قادر به احساس کردن محیطی که به آن وارد میشوند، هستند و محلهایی مانند غضروف زانو را که نیاز به ترمیم یا جایگزینی دارند، مشخص میکنند، بر پایه شواهد علمی نیست.
گردآوری توسط: تحقیقستان