سرگرمیعکس نوشته

دلنوشته های عاشقانه (سری اول)

دلنوشته های عاشقانه (سری اول)

مجموعه ای از دلنوشته های زیبا و عاشقانه در بخش دلنوشته های عاشقانه تحقیقستان

چه کنم حرف نگفته زیاد دارم

ولی مثل حرف توی دلم ماندی

ﺩﺭ ﮐﺎﻓﻪ ﮐﻨﺞ ﺩﯾﻮﺍﺭ

ﺭﻭ ﺑﻪ ﺭﻭﯼ ﻫﻢ

ﺧﻮﺏ ﺷﺪ ﻗﻬﻮﻩ ﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺭﺩﯾﻢ !

ﺣﺮﻓﻬﺎﯾﻤﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﮐﺎﻓﯽ ﺗﻠﺦ ﺑﻮﺩ

لطفا ناگهانی رخ بده ..

غافلگیرم کن …

لحظه ای اتفاق بیفت که اصلا فکرش را هم نکنم …!

انارهای باغچه رسیده‌اند

ترک‌خورده و رها ، میان دستان سرد باد!

با سبد مهر بیا و تمام دانه‌های سرما‌زده و تب‌دار را بچین!

به سرزمینى خوشبخت بدل مى شوم

به سرزمینى پر از آواز پرنده

وقتى تو مى روى

سر در گریبانم

مثل مردمى که

کسى را از دست داده اند .

ما میتوانیم

خیلی چیزها به آدمهای اطرافمون هدیه کنیم.

مثل عشق, لذت و محبت…!

اما لیاقت داشتن اینها رو,

ما نمیتونیم بهشون بدیم!

ﮔﺎه گاهی  که ﺩﻟﻢ میگیرد

به ﺧﻮﺩﻡ می‌گوﯾﻢ

بشکن قفلی که ﺩﺭﻭنت ﺩﺍﺭی

ﺗﻮ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺍﺭی

ﺧـﺪﺍ ﺍﻭﻝ ﻭ ﺁخـر ﺑﺎ ماست

خودمان را با جمله “تا قسمت چه باشد”

گول نزنیم…

“قسمت”

اراده ی من و توست…

تا وقتی کسی در کنارت هست

خوب نگاهش کن…!

گاهی آدم ها آنقدر سریع میروند

که حسرت یک نگاه سرسری را هم

به دلت میگذارند!!

امروز آنقدر سرگرم

دوست داشتن زندگی باش

که هیچ فرصتی برای

نفرت نداشته باشی

هر روز فرصتی تازه است

تا بهتر از دیروز باشی…

در شب کوچک من؛

دلهره ویرانیست

گوش کن

وزشِ ظلمت را می شنوی؟

من غریبانه به این خوشبختی می‏ نگرم…

حق الناس همیشه پول نیست

گاهی دل است

دلی که باید بدست می آوردیم

و نیاوردیم

دلےرا که شکستیم

و رهاکردیم

دلهای غمگینی که

بی تفاوت از کنارشان گذشتیم

خدا از هرچه بگذرد ازحق الناس نمی گذرد

دل شکسته هایم را زیر دوش حمام میبرم…

بغض هایم را زیر “شر شر”آب داغ می ترکانم..

تا همه فکر کنند…

قرمزی چشمهایم از دم کردن حمام است…!!

چقـدر بغـض کردمـ کنـارم نبـودی

هـزار بـار دلـم خواسـت ببـاره تـو نبـودی

نبـودی ببـینـی چقـدر سـوت و کـورم

چقـدر بـی قـرارم چقـدر بـی عبـورم

ﺍﺯ ﮔﺮﻩﻫﺎﯼ ﺑﯽ ﺷﻤﺎﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﮔﻠﻪ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ،

ﺩﺭ ﺍﻭﻟﯿﻦ ﻟﺤﻈﻪﺍﯼ ﮐﻪ ﺑﺪﻧﯿﺎ ﺁﻣﺪﻡ،

ﮔِﺮِهی ﺑﻪ ﻧﺎﻓﻢ ﺯﺩﻧﺪ، ﮐﻪ ﻣﻌﻨﺎﯼ

ﮔﺮﻩ ﺭﺍ ﺑﻔﻬﻤﻢ!

ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﻪ ﺩﺍﻧﺴﺘﻢ ﮐﻪ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﮔﺮﻩ ﻣﻌﻨﺎﯼ ﺑﺪﯼ ﻧﺪﺍﺭﺩ…

ﺷﺎﯾﺪ ﺣﮑﻤﺘﯽ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﮔﺮﻩﻫﺎﺳﺖ!

ﺑﺎ ﺧﻮﺷﺒﯿﻨﯽ ﻭ ﺻﺒﺮ، ﻫﺮ ﮔﺮﻩ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺭﻧﮕﯽ ﺯﯾﺒﺎ ﮐﻨﺎﺭ ﮔﺮﻩ ﺑﻌﺪﯼ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﻡ ﻭ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺷﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﺳﺮﻧﻮﺷﺖ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺭﻗﻢ ﺯﺩﻩ ﺩﺍﺭﻡ…

ﺷﺎﯾﺪ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﺮﺳﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ ﮔﺮﻩ ﻓﺮﺷﯽ ﺯﯾﺒﺎ ﺑﺒﺎﻓﻢ…

ﻓﺮﺷﯽ ﮐﻪ ﺧﺎﻟﻖ ﻫﺴﺘﯽ ﻧﻘﺸﻪ ﺍﺵ ﺭﺍ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﻭ ﻣﺮﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺑﺎﻓﺘﻨﺶ ﺑﺮﮔﺰﯾﺪﻩ…

ﭼﺮﺍ ﮐﻪ ﺍﺳﺘﻌﺪﺍﺩ ﻭ ﺗﻮﺍﻧﺎﯾﯽ ﻻﺯﻡ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻣﻦ ﺩﯾﺪﻩ ﻭ ﻣﻦ ﻫﺮ ﻟﺤﻈﻪ

ﺷﮑﺮﮔﺰﺍﺭﻡ…

حال دلت که خوب باشد

همه دنیا به نظرت زیباست

حال دلت که خوب باشد

حتی میشوی همبازی بچه ها

و چقدر لذت دارد

که آدم حال دلش خوب باشد

حال دلتان همیشه خوب…

گردآوری توسط: تحقیقستان

این مقاله چقدر براتون مفید بود؟

از ۱ تا ۵ به این مقاله امتیاز بدید

میانگین رتبه 0 / 5. تعداد امتیاز ها: 0

تا حالا امتیازی ثبت نشده است! برای این مقاله امتیاز ثبت کنید.

حسین شریفی

راه موفقیت، همیشه در حال ساخت است؛ موفقیت پیش رفتن است، نه به نقطه پایان رسیدن . ما در تحقیقستان تلاش میکنیم تا بهترین ها را برای شما به ارمغان آوریم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا