متوسطه اول
انشا درمورد شخصی شتری گم کرده بود
انشا درمورد شخصی شتری گم کرده بود
یه نفری شتری را گم کرده بود . قسم خورد که اگه شتر خودش را پیدا کند آن را به یک درهم (مقدار پول کم در ان زمان ) بفروش برساند . زمانیکه آن شخص شتر خود را پیدا کرد از قسمی که خورده بود پشیمان شد و برای این که قسمی که خورده بود نشکند و به عهد خود پایبند باشد , گربه ای به گردن شتر آویزان کرد و داد زد که چه کسی این شتر را می خرد ؟
شتر را به یک درهم می فروشم و گربه را به صد درهم می فروشم اما شرط فروش این میباشد که هر دو باهم به فروش میرسد و جداگانه فروخته نمیشود.
یک نفر آنجا بود و گفت این شتر ارزان هست موقعی که این قلاده گران قیمت در گردن او نباشد ( به این معنی کاری که آن شخص انجام داد که کسی این شتر را نخرد تا قسمی که خورده بود باطل نشود )
گردآوری توسط: تحقیقستان