معنا و مفهوم اصطلاحات حقوقی
معنا و مفهوم اصطلاحات حقوقی
اگر تا به حال با متن های حقوقی مواجه شده باشید، متوجه کلمه های دشوار فهم آن شده اید. در حقیقت این کلمات اصطلاحاتی مخصوص مفاهیم حقوقی هستند که هرچند دیگر در زبان روزمره استفاده نمی شوند اما در متن های حقوقی کارکرد خود را دارند.
معنا و مفهوم اصطلاحات حقوقی
معنای اعیان:
منظور از اعیان، ساختمانی است که دارای کاربری های مسکونی، اداری، تجاری و … باشد.
معنای اجرت المثل:
گاهی در قبال استفاده از اموال باید مبلغی پول به عنوان ارزش واقعی تخمینی آنها پرداخت کرد که به این مبلغ در اصطلاح اجرت المثل اموال می گویند.
معنای محکوم به:
آنچه در مورد آن حکم داده شده است.
معنای محکوم له:
کسی که حکم به سود او صادر شده است.
معنای کل اصطلاحات حقوقی
معنای لازم الایفا:
لازم الایفا به این معنی است که باید به آن عهد عمل شود.
معنای مستحدثات:
به معنای بناهای نو است.
معنای دادورز:
مأمور اجرا یا دادورز زیر نظر مدیر اجرا، رأی دادگاه را اجرا می کند، بنابراین عملی کردن مفاد و مندرجات اجراییه دادگاه یا اداره ثبت اسناد و املاک کشور بر عهده مأمور اجرا است.
معنای تصرف عدوانی:
اگر شخصی با زور و بدون رضایت مالک یا مستاجر ، زمین یا ملک آن را تصرف کند این عمل وی تصرف عدوانی نامیده می شود. به عبارتی تصرف عدوانی عبارت است کسی به جبر و تعدی ، مال مورد تصرف کسی را از دست او در آورد.
معنای خلع ید:
خلع ید علاوه بر معنای لغتی دارای معنا و مفهوم قانونی نیز می باشد. از لحاظ قانونی خلع ید به دعوایی گفته می شود که در آن مالک یک مال غیر منقول همچون خانه، مغازه و یا زمین به طرفیت متصرف غیر قانونی مال خود آن دعوا را اقامه کرده، و از دادگاه می خواهد که روند تصرف غیر مجاز فرد متصرف را پایان ببخشد و ملکش را به او برگرداند.
معنای دادگاه بدوی:
دادگاه هایی که در اولین مرحله پرونده به آنها ارجاع شده و منجر به صدور حکم می شود، دادگاه بدوی نام دارند.
معنای کل اصطلاحات حقوقی
معنای محکوم علیه:
شخصی که حکم دادگاه بر علیه او صادر شده باشد.
معنای دادرسی دو مرحله ای:
چنانچه رسیدگی پرونده در دادگاه براساس مقررات در دو مرحله ی بدوی و تجدیدنظر مقدور باشد، دادرسی دو مرحله ای خواهد داشت.
معنای حکم و قرار:
اگر رای راجع به ماهیت دعوی باشد و باعث رفع و قطع اختلاف شود، حکم نامیده می شود و اگر تصمیم دادگاه به قطع خصومت منجر نشود و قاطع دعوی نباشد، به آن قرار می گویند.
معنای واخواهی:
اعتراض به رای غیابی صادره از دادگاه را واخواهی می نامند.
معنای اعاده دادرسی:
شیوه ای خاص و ویژه از شکایت نسبت به رای دادگاه است که منجر به بازگشت مجدد پرونده به دادگاه و رسیدگی دوباره به آن می گردد.
معنای فرجام خواهی:
اعتراض به آراء صادر شده از دادگاه های بدوی یا تجدیدنظر؛ که در موارد خاص در دیوان عالی مورد رسیدگی قرار می گیرد.
معنای تجدید نظرخواهی:
مرحله ی دوم رسیدگی به پرونده های مطروحه در دستگاه قضایی است که در نتیجه ی اعتراض به آراء صادره از مرحله ی بدوی صورت می پذیرد.
معنای اعتراض ثالث:
چنانچه در طی فرآیند دادرسی حکمی صادر شود که به حقوق شخص ثالثی که در جریان دعوی دخالتی نداشته، لطمه ای وارد شود شخص ثالث حق اعتراض به رای صادره را خواهد داشت.
معنای رای قطعی:
حکمی است که امکان تغییر در مفاد آن وجود نداشته باشد، به عبارتی شکایت از رای به صورت واخواهی یا تجدیدنظر خواهی مقدور نباشد.
معنای عندالمطالبه:
هر زمان که مطالبه شود، باید پرداخت گردد.
معنای عندالاستطاعه:
در صورت داشتن تمکن مالی باید پرداخت شود.
معنای مستثنیات دین:
مواردی از اموال فرد بدهکار که قابل توقیف توسط طلبکاران نیست و برای گذران معمول زندگی فرد لازم است.
معنای سند رسمی:
اسنادی که در اداره ثبت اسناد و املاک و یا دفاتر اسناد رسمی یا در نزد سایر مأمورین رسمی در حدود صلاحیت آنها و بر طبق مقررات قانونی تنظیم شده باشند.
معنای اموال منقول:
اموالی که امکان نقل و انتقال آنان وجود دارد بدون اینکه به مال یا مکان قرار گرفتن آن خسارتی وارد شود.
معنای اموال غیرمنقول:
اموالی که جابجایی آنها بدون ورود خسارت به آن مال یا مکان قرار گیری آنها ممکن نباشد مانند خانه یا آجرهای به کار رفته در ساختن یک دیوار.
معنای ذی نفع:
شخصی است که تعهد مندرج در سند باید به نفع او اجرا شود.
معنای اسناد لازم الاجرا:
براساس قانون مفاد آن سند می بایست انجام شود و در صورت امتناع از اجرای آن پیگرد قانونی خواهد داشت.
معنای سند رسمی:
براساس ماده ی 1284 قانون مدنی سند هر نوشته ای است که در زمان طرح دعوا یا دفاع قابل استناد باشد.
معنای اموال منقول:
اموالی که امکان نقل و انتقال آنان وجود دارد بدون اینکه به مال یا مکان قرار گرفتن آن خسارتی وارد شود.
معنای حق السعی:
کلیه دریافتی های قانونی کارگر طبق قانون کار اعم از حقوق، هزینه ایاب و ذهاب، هزینه مسکن، پاداش و سایر مزایا طبق قرارداد کار را حق السعی می گویند.
معنای عسر و حرج:
به وجود آمدن وضعیتی که ادامه ی زندگی را برای فرد با مشقت همراه ساخته و تحمل آن مشکل باشد.