انشا با موضوع سوگ و سور
انشا با موضوع سوگ و سور
حادثه ها خبر نمی دهند، روزی در سوگ عزیزی نشسته ایی و اشک می ریزی و روز دیگر در سور عزیزی دیگر شادی می کنی و می خندی. دنیا پر است از حادثه های غیرمنتظره و لحظه های تصور نشده که ممکن است برای هر کسی پیش آید و زندگی ما انسان ها را تشکیل دهد.در ابتدا باید سوگ و سور را جداگانه معنا کنیم. سوگ، به معنای سوگواری و عزاداری است و در مقابل آن سور قرار دارد که به معنای جشن و شادمانی است.
روزی ما آدم ها چشم به این جهان می گشاییم و همگی برایمان جشن و سرور به پا می کنند و قدم نو رسیده را تبریک می گویند و بعد از گذر چند صباحی مرگ به سراغمان می آید و چشم ما را از این جهان می بندد و همگی را به سوگ و عزاداری وا می دارد.
قانون طبیعت همین است، یک روزی می آییم و چند صباحی زندگی می کنیم و در جشن دیگران شرکت می کنیم و دیگران در جشن ما شرکت می کنند و ورق بر می گردد و گاهی در سوگ عزیزان می نشینیم و خط عمر ما صاف می شود و در سوگ ما شرکت می کنند و زندگی دنیاییمان به اتمام می رسد و در این بین تنها خوبی ها و بدی ها از ما باقی می ماند و لحظاتی که در کنار همدیگر در خوبی ها و بدی ها مانده ایم و پشتمان را خالی نکرده ایم.
نتیجه گیری
درست است که سوگواری و جشن و سرور از گذشتگان تا به اکنون بوده و مراسمات خاصی داشته است و همگی سعی در درست ایفا کردن این وظیفه و رسوم کرده ایم اما باید به یاد داشته باشیم که هر چیزی باید اندازه ایی داشته باشد و از اسراف و زیاده روی از آن خودداری کنیم. چه در عزاداری و چه در شادی و عروسی! به گونه ایی که آسیبی به خود و دیگران وارد نکنیم و خود را دست نشانده ی عام و خاص نکنیم.