گردشگری

صنعت گردشگری ایران از نگاه متفاوت

صنعت گردشگری ایران از نگاه متفاوت

وقتی از صنعت گردشگری در ایران حرف می‌زنیم، اکثرا از مزیت‌ها و برتری‌های کشورمان در این صنعت سخن می‌گوییم مثلا ما مناطق بکر، آثارباستانی، اقوام مختلف، پزشکان چیره‌دست و… داریم پس چرا ما سود آنچانی از این صنعت نمی‌بریم ؟!

شاید بهتر باشد بگوییم نسبت حجم تولید ناخالص در صنعت گردشگری ایران نسبت حجم تولید ناخالص در صنعت گردشگری کشورهایی که میانگین تولید ناخالص داخلی(GDP) آن‌ها نزدیک به کشور ماست تقریبا یک به هزار می‌باشد، یعنی حجم این صنعت در ایران می‌تواند تا هزار برابر برای گردشگران خارجی رشد داشته باشد. در این مطلب قصد داریم به بررسی علت‌های این موضوع بپردازیم.

ویژگی‌های صنعت گردشگری

صنعت گردشگری صنعت به شدت جذابی برای یک کشور است چون این صنعت با اکثر صنایع دیگر در ارتباط می‌باشد و بازیگران زیادی دارد و رونق گرفتنش به این معناست که می‌تواند کشور را از رکود اقتصادی خارج کند و این صنعت به شدت در حال رشد می‌باشد که هر ساله رشدی بین ۳ الی ۴ درصد را تجربه می‌کند و این یعنی ایجاد فرصت‌های و بازار‌های جدید که می‌توان بخشی از آن را هدف قرار داد و درآن فعالیت کرد.

این صنعت دو ویژگی مهم دارد. اول آن که بازیگران این صنعت یعنی بنگاه‌هایی اقتصادی موجود (مثلا یک هتل، آژانس مسافربری، درمانگاه و یا یک مغازه صنایع‌دستی که تقریبا همه آن‌ها در گروه کسب‌وکارهای کوچک و متوسط قرار می‌گیرند ) زیاد و متنوع می‌باشد که این امر باعث می‌شود تحلیل آن کمی دشوار ‌شود ویژگی دوم این صنعت تنوع ارزش‌های پشنهادی می‌باشد که به گردشگر ارائه می‌شود که شاید بعضی از این ارزش‌ها متنافر باشند مثلا برای بعضی از گردشگران ماجراجو عدم قطعیت در سفر یک ارزش و لذت می‌باشد ولی در عین حال برای گردشگری دیگر این موضوع اصلا جالب نباشد و گردشگر به دنبال آرامش باشد  این نشان می‌دهد که این صنعت بیشتر از همه چیز خلاقیت می‌خواهد.

نگاهی متفاوت به گردشگری

به خاطر ویژگی اول در صنعت گردشگری ، همان وجود بازیگران زیاد، باید از تفکر سیستمی بهره برد چون وقتی تعداد و نوع بازیگران زیاد می‌شود اثرات سیستم بیشتر می‌شود. بهتر است کمی این مسئله را باز کنیم خیلی از وقت‌ها در یک سیستم هیچ یک از اجزا به تنهایی مشکلی ندارد ولی وقتی این‌ها کنار هم قرار می‌گیرند، سیستم کار نمی‌کند یا خروجی مناسبی ندارد.

حال ما می‌خواهیم مثالی در صنعت دیگر پیدا کنیم تا درک بهتری از این صنعت داشته باشیم، به عنوان مثال صنعت خودروسازی که صنعتی است که از نظر تعداد اجزا می‌تواند شباهت زیادی با صنعت گرشگری داشته باشد و تفاوت این دو صنعت در آن است که غالب ارزش ایجاد شده در خودروسازی محصول ولی در صنعت گردشگری خدمات است  و این ویژگی باعث می‌شود که ما درک بهتری از صنعت گردشگری پیدا کنیم چون درک محصول خیلی آسان‌تر از خدمات است.

ویژگی بارزی که در صنعت خودروسازی وجود دارد، وجود کمپانی‌ها و برند‌های بزرگی است که در صنعت گردشگری اثری از آن‌ها نیست. حال سوالی خوبی است چرا کمپانی‌های بزرگی در خودروسازی وجود دارد؟ مثلا چه می‌شود ما تک تک قطعات را تهیه کنیم سپس تحویل یک مکانیک دهیم و بعد هر ماشینی که دلمان می‌خواهد را به وجود بیاوریم؟!!! آنقدر این کمپانی‌ها در طول این سده خوب عمل کردند که ما این حرف را به هرکسی بگوییم به ما می‌خندد واقعا مسخر است که ما سیستم تعلیق را از یک شرکت، موتور را از شرکتی دیگر تهیه کنیم و بعد این‌ها را سرهم کنیم .

ولی ما این کار را در صنعت گردشگری می‌کنیم. ما بلیط خریداری می‌کنیم، بعد می‌رویم. در مقصد دنبال هتل می‌گردیم و قطعات سفرمان را خودمان خریداری می‌کنیم و مونتاژ می‌کنیم ولی بعضی‌ها این کار را نمی‌کنند آن‌ها در یک تور مسافرتی شرکت می‌کنند و همه چیز را بر عهده آن می‌گذارند تا آن‌ها مونتاژ کنند. خب مشکل کجاست و چرا مردم از تورها استقبال نمی‌کنند. مردم از تور‌ها استقبال می‌کنند ولی نه در کشور ما . یک فرد وقتی سفر می‌رود، کل سفر را یک بسته می‌بیند و آن را با بسته‌های دیگر تفریحی مثل سینما، تئاتر و… مقایسه می‌کند. برای اینکه یک فرد یک سفر را انتخاب کند، باید برآیند ارزش‌هایی که آن سفر دارد بیشتر از ارزش‌های دیگر باشد.

مسئله دیگری نیز وجود دارد. بازاریابی، تبلیغات و برند سازی در صنعت گردشگری ما ضعیف است البته هیچ یک از شرکت‌های قطعه‌سازی را مردم به خوبی نمی‌شناسند و برای این شرکت‌های قطعه‌سازی هم مهم نیست که مردم آن‌ها را بشناسند؛ چون مشتری آن‌ها کمپانی‌های اتومبیل‌سازی است نه مردم عادی. با این وجود مسئله بازاریابی و تبلیغات هم از دوش شرکت‌های کوچک برداشته‌شده و برعهده کمپانی‌های بزرگ است.

وقتی سایز یک شرکت بزرگ می‌شود؛ یعنی تعداد مشتری‌ها افزایش می‌یابد. حال برندسازی، تحلیل رفتار مشتری و استفاده از تکنولوژی‌های پیشرفته به صرفه خواهد بود؛ مثلا یکی از علومی که در حال رشد است علم‌داده می‌باشد که با وجود مشتری‌های زیاد مکان‌های مختلف و شبکه‎های اجتماعی فعال می‌تواند کمک شایانی به این کمپانی‌های بزرگ برای رشد بازار خود انجام دهد. رشد این کمپانی‎ها یعنی رشد صنعت گردشگری و ایجاد درآمد برای این بنگاه‌های کوچک و متوسط در کشور.

ویژگی دوم صنعت گردشگری ، تنوع ارزش‌های پشنهادی به مسافر بود؛ این یعنی که ارزش‌ها که منشاء آن نیاز‌ها هستند، نیاز‌های متفاوتی هست و نمی‌شود آن‌ها را در یک طبقه از هرم مازلو جای داد و علاوه بر آن این نیاز‌ها ملموس نیستند و این نیازها باید توسط کسب­وکارهایی این صنعت کشف و رفع شود.

این مطلب چیزی جز خلاقیت را در کسب و کاهای گردشگری را نتیجه نمی‌دهد. حال که این موضوع روشن شد، کسب ­وکارهای ایرانی در صنعت گردشگری به چه اندازه نوآوری دارند و راه ایجاد این نوآوری در این صنعت چیست؟ با فراگیرشدن کسب ­وکارهای نوپا در اکوسیستم کارآفرینی کشور و حمایت معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری از شرکت‌های خلاق، امیدواریم این دو موضوع به هم گره بخورد و شاهد ایجاد شرکت‌های خلاق و تولیدکننده ثروت در صنعت گردشگری باشیم ولی راهی هم برای رونق و قوت بخشیدن به کسب و کارهای قدیمی این صنعت وجود دارد و آن هم استفاده از نوآوری باز است که این موضوع هم در کشور مورد توجه قرار گرفته و در حال رشد می‌باشد که هنوز جای کار بسیار دارد ولی در آینده می‌تواند بسیار کمک­رسان کسب­وکارهای قدیمی صنعت گردشگری باشد تا آن‌ها نیز از این خلاقیت بهره بگیرند.

ما به شباهت‌های صنعت خودروسازی و صنعت گردشگری پرداختیم و از این قضیه برای الهام گرفتن برای صنعت گردشگری استفاده کردیم، ولی غافل از این نباشیم که این دو صنعت تفاوتی هم باهم دارند. در صنعت خودروسازی معمولا تعداد محصولات محدود می‌باشد و این محصولات آنچنان شخصی‌سازی نشده‌اند؛ شاید به خاطر این است که این صنعت حول یک نیاز ضروری و غیر احساسی شکل گرفته شده است و آن هم نیاز به جابجایی می‌باشد، البته اتومبیل‌ها تنها نیاز جابه‌جایی ما را رفع نمی‌کنند بلکه احساس ما را درگیر کرده و بیشتر ارزشی که اتومبیل‌ها در اختیار ما قرار می‌دهند از نوع غیرضروری می‌باشد. ( مثل نیاز مورد توجه قرار گرفتن که مردم با خرید برند‌ها این نیاز خود را رفع می‌کنند )

صنعت گردشگری جزء صنایعی که در زمره صنایع سرگرمی قرار می‌گیرد( به جز بخش‌هایی مثل گردشگری سلامت و… ) و در آن نیاز ضروری وجود ندارد. این باعث می‌شود تفاوتی اساسی شکل گیرد. گردشگران هر یک برای خود سرویس‌هایی جداگانه و شخصی‌سازی شده می‌خواهند و مثل خودروسازی نیست که محصولات یک شکل باشند که باید حواس بازیگران این صنعت به این مسئله نیز باشد.

اگر دولت و حاکمیت می‌خواهد به این صنعت کمک کند، لازم نیست اعتبار مالی تزریق کند. به جای آن می‌تواند از کارشناسانی مثل دکترعلینقی مشایخی، جمشید قراجه داغی و… دعوت کند تا از ایشان کمک بگیرند تا دولت بتواند با عینک تفکر سیستمی به این مسئله نگاه کند و بداند که مشکل اساسی این صنعت نبود هتل نیست؛ چون اگر درآمد باشد، خود به خود هتل ایجاد می‌شود ولی همه این‌ موارد زمان می‌خواهد ولی چنین افرادی کمک می‌کنند نقطه اثرها شناسایی شوند تا سرعت این رشد افزایش یابد.

گردآوری توسط: تحقیقستان

این مقاله چقدر براتون مفید بود؟

از ۱ تا ۵ به این مقاله امتیاز بدید

میانگین رتبه 0 / 5. تعداد امتیاز ها: 0

تا حالا امتیازی ثبت نشده است! برای این مقاله امتیاز ثبت کنید.

حسین شریفی

راه موفقیت، همیشه در حال ساخت است؛ موفقیت پیش رفتن است، نه به نقطه پایان رسیدن . ما در تحقیقستان تلاش میکنیم تا بهترین ها را برای شما به ارمغان آوریم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا