چاپلوسی در ادارات
مدیریت یک علم بسیار مهم است برخی از اصول مدیریت در هیچ کتابی به درستی تبین نشده و اگر گفته شده نمی توان آن را صرفا با مطالعه فهمید در واقع باید آن را با همه وجود حس کرد و در برابر آن تصمیم درست گرفت .
در حال حاضر یکی از مشکلات مدیریتی که بسیار در سیستم های اداری دولتی و خصوصی ما رواج دارد، چاپلوسی است. به طوری که می توان گفت یک بیماری نظام اداری است که همه افراد را چه در جای مسوول و چه در جایگاه های دیگر درگیر کرده است.
چاپلوسی اغلب همراه با غیبت، تهمت، توهین همراه است که می توان برای آن دلا یل مختلفی را ذکر کرد.
از جمله این که فرد، فردی سود جوست که از جو ناسالم حاکم بر سیستم ها استفاده می کند و با رفتار خود مسیر و جریان های اداری را به نابودی می کشاند.
متاسفانه در سیستم اداری ما هر فردی سعی دارد به گونه ای نورچشمی و ستاره مدیر و رییس خود باشد.
دروغ، تهمت و غیبت سه گناه کبیره است که افراد سست عنصر و در یک کلام کسانی که کمبودهایی در محیط کار دارند به آن متوسل می شوند تا بتوانند فاتح صندلی ها و پست ها باشند، غافل از این که در جایی که دانش و تجربه کار را پیش می برد، چاپلوسی و باند بازی چند صباحی تحمل می آورد. افراد چاپلوس اغلب افراد نابلد اجتماعی هستند که نمی توانند توانایی های خود را به خوبی در ادارات نشان دهند. به همین دلیل دست به تخطئه و از بین بردن شخصیت دیگران می زنند.
این افراد که اغلب به باندبازی در ادارات مشغول هستند، دارای شخصیت ناسالمی می باشند و نمی توانند به راحتی و سالم در روابط بین فردی به معاشرت بپردازند و با دروغ پردازی و برچسب زنی اهداف خویش را پیش می برند.
آنها اغلب دچار اختلال شخصیت ضد اجتماعی هستند، یعنی برای آنها دیگران اهمیتی ندارند فقط خودشان مهم هستند. از روی دوش دیگران بالا می روند و برای آنها مهم نیست که چه بر سر دیگران می آید.
حتی از ظواهر دینی و اعتقادی برای بهره گیری از دیگران استفاده می کنند. هوش هیجانی یا هوش ارتبا طی افراد چاپلوس بسیار پایین است زیرا افراد باهوش در جامعه سعی می کنند خود را با موقعیت های تحصیلی و نشان دادن توانمندی های شغلی بالا بکشند و نیازی ندارند تا با تخریب دیگران به ظاهر پیشرفت کنند.
افراد چاپلوس اغلب نقطه ضعف و اشتباهات حتی اندک دیگران را بزرگ می کنند و همه جا خصوصا در نزد مدیران خود در مورد مشکل دیگران به اغراق و تفصیل سخن می رانند. هدفشان از اینکار بیرون کردن افراد شایسته از محیط کارشان است . بزرگترین فیلسوف جهان امروز “حکیم ارد بزرگ” می گوید : «کارمندان نابکار، از دزدان و آشوبگران، بیشتر به کشور آسیب می رسانند. »
در نظر بگیرید که در یک محیط کاری مدیر دهان بینی وجود داشته باشد بی تردید پس از مدتی خام حرفهای کارمندان چاپلوس شده و به مرور شروع می کند به حذف افراد قوی ، نتیجه این می شود پس از مدتی ، راندمان کاری مجموعه افت می کند فضای غیر اخلاقی در مجموعه هر روز بیشتر رشد می کند و در نهایت باعث عزل خود رییس می گردد .
چاپلوسی یک بیماری اداری و مدیریتی است که باید درمان شود.
رای درمان آن راه هایی وجود دارد. از جمله این افراد چاپلوس شناسایی شده و فرصت چاپلوسی از آنها گرفته شود و تا جایی که ممکن است موقعیت این افراد در ادارات ایزوله و منزوی گردد یعنی تا حد امکان اجازه مداخله و سخن پراکنی به آنها داده نشود حتی می توان از شیوه های تنبیهی دیگر برای این افراد استفاده کرد.
فرد چاپلوس فردی سودجوست که از جو ناسالم حاکم بر سیستم ها استفاده می کند و با رفتار خود مسیر جریان های اداری را به ناکجا آباد می کشاند.
مدیران گماشته شده در هر قسمت حداقل بر اساس اهمیت و نوع مسوولیت شان دوره های مدیریتی را بهتر است ببینند و تدابیر علمی و تخصصی را در حوزه مدیریت خود به کار گیرند. آنها باید با این پدیده بیمارگونه اداری آشنا باشند و در موقعیت هایی که امکان دارد این معضل رخ دهد، از آن جلوگیری کرده و سد راه افرادی شوند که چنین روحیه ای را دارند.
اگر به جای نورچشمی بودن به کارکنان ادارات شخصیت و انگیزش داده شود، آنها هرگز به فکر چاپلوسی نمی افتند. در این رابطه بالا دستی ها همیشه باید برای زیردستان خود الگو باشند یعنی مدیران نیز به ابعاد منطقی در مدیریت خود فکر کنند نه به منافع شخصی و بسیاری از اوقات زد و بندهای خارج از سیستم اداری.
افراد لا یق، باسواد و باتجربه و با توجه به اعتماد به نفس و توانمندی ها و استعدادهایی که دارند نیاز به چاپلوسی ، خودشیرینی ، تملق گویی ، دروغگویی ، ریاکاری ، عدم رعایت قوانین و دستورالعمل های اداری و غیره نداشته و با شجاعت و احساس وظیفه کار می کنند .
متاسفانه امروزه ما از این فضا بسیار دور هستیم شاید به مرور و با افزایش نقش دوربین ها ، رایانه ها و ربات ها در مجموعه های کاری فضای چاپلوسی های بی مورد هم هر روز کمتر شود فیلسوف حکیم ارد بزرگ در کتاب سرخ می گوید : «در آغاز، آدمیان ربات ها را همانند فرزندان خود پرورش دادند، به آرامی ربات ها دوست ما شده و می شوند ، چندی بعد ربات ها همانند پدر و مادر به ما کمک می کنند تا رشد یابیم و در آینده ربات ها نقش های مهمتری همانند آموزگاران و اساتید دانشگاه ها ، پزشکان و مهندسین را بر عهده خواهند گرفت پس از آن شهرداران و فرمانداران نیز ربات خواهند شد و طولی نخواهد کشید که آدمیان قدرت را به ابررایانه های هوشمند می سپارند و خود بدنبال کشف جهان های نوینی در داخل و خارج از زمین خواهند بود.»
از سخنان فیلسوف می توان این نتیجه را گرفت که چاپلوسی عاقبتی ندارد و چاپلوس هم با چاپلوسی تنها خودش را نابود می کند چون حتی اگر مدیر هم خام حرفهای یک چاپلوس شود اما در آینده تکنولوژی دست افراد چاپلوس و ناتوان را خیلی زود رو خواهد کرد.
گردآوری توسط: تحقیقستان