نقشه گازی ایران و روسیه
نقشه گازی ایران و روسیه
سهم نفت و گاز در سبد انرژی جهان حدود ۵۴ درصد است کارشناسان می گویند بر اساس بدبینانه ترین سناریو تا سال ٢٠٣۵ این سهم, کاهشی ۴ درصدی خواهد داشت.
هر چه هست نفت و گاز در دو دهه آینده بازهم در دوستی ها و دشمنی کشورها نقش آفرین است در این میان ایران و روسیه با در اختیار داشتن بیش از ۵٠ درصد ذخایر گازی جهان در بده بستان های سیاسی و اقتصادی جایگاه ممتازی را داشته و خواهند داشت, هرچند دارا بودن ذخایر انرژی محاسن بسیاری را برای ایران داشته اما با نیم نگاهی به کتاب قطور تاریخ یکصد سال گذشته و چرایی و چگونگی دشمنی ها و دوستی های بین المللی با ایران مشخص می شود که ماجرای نفت و جغرافیای انرژی روابط ما با قدرت های فرامنطقه ای را شکل داده است.
البته این ذخایر و موقعیت هم فرصت هایی برای ما ایجاد می کند و هم تهدیدهایی را برای کشور دارد. تهدیدها را در مسائلی مانند توسعه طلبی قدرت های فرامنطقه ای و تمایل آنها برای تسلط بر این ذخایر می توان ملاحظه کرد. به حداقل رساندن تهدیدها و حداکثر استفاده از فرصت ها قطعا نیاز به تعامل فعال میان دو بخش انرژی و به خصوص نفت و سیاست خارجی خواهد داشت. در افق چشم انداز حجم عظیمی از سرمایه گذاری در صنایع نفت و گاز کشور باید صورت گیرد که تحقق این هدف نیز بدون تعامل فعال این دو دستگاه بعید است به نحو شایسته ای اتفاق بیفتد.
ایران سومین صادر کننده گاز جهان
ایران سومین تولیدکننده گاز در جهان است و در سال های گذشته تمرکز زیادی برای افزایش سهم ایران در بازار گازی جهان انجام شده است. به طور کلی طبق اعلام شرکت ملی گاز ایران، تولید گاز ایران از ۸۰۰ میلیون متر مکعب در روز در شرایط کنونی تا پایان سال به یک میلیارد متر مکعب افزایش خواهد یافت و البته حجم گاز موجود برای صادرات باید تا ۲۰۲۱ به ۳۶۵ میلیون مترمکعب در روز برسد که از صادرات برترین تولیدکننده گاز طبیعی مایع جهان یعنی قطر هم بیشتر است؛ موضوعی که به نظر می رسد قراردادهای جدید گازی ایران با کشورهای همسایه اش را منطقی تر از قبل نشان می دهد. امضای شش تفاهمنامه نفت و گاز به ارزش ٣٠ میلیارد دلار شرکت ملی نفت ایران و شرکت های «گازپروم» و «روسنفت» با حضور وزیران نفت دو کشور در جریان سفر اخیر پوتین به تهران، به خوبی تمرکز بر افزایش بازارهای صادراتی را نشان می دهد.
اهداف مشترک ایران و روسیه
گویا دو کشور همسایه ایران و روسیه قصد دارند تا همزمان با اعلان تحریم های کاتسا وارد فاز جدیدی از همکاری های بخش انرژی شوند که نتیجه آن تامین و تثبیت امنیت انرژی دو غول گازی جهان است.
حضور گسترده روس ها در صنعت نفت ایران در حالی منتشر می شود که توافقات شرکت گازپروم تنها شامل توسعه میادین نفتی وگازی ایران نمی شود بلکه صادرات گاز به پاکستان و هند را هم در برگرفته و با تولید گاز مایع «ال ان جی» و فرآورده های پتروشیمی ادامه خواهد یافت.
همان طور که آمارهای رسمی از شرکت گاز ملی گازپروم روسیه خبر از تصمیم این شرکت برای افزایش سهم بازار خود دارد، آمارهای منتشر شده شان هم نشان می دهد که این شرکت طی شش ماه گذشته توانسته است میزان سهم خود از بازار صادراتی را به میزان ٣/٣ درصد، آن هم تنها در بخش صادرات گاز به اروپا افزایش دهد و چنانچه قراردادهای جدید این شرکت با ایران هم اجرایی شود رسما می توان از طریق صادرات گاز ایران به اروپا سهم روسیه در صادرات گاز را افزایش یافته تلقی کرد.
البته گازپروم به عنوان شرکت اصلی روس ها در صادرات گاز هم اکنون علاوه بر اروپا، به کشورهای ترکیه، صربستان و بلغارستان نیز صادرات گاز دارد. شرکت گازپروم چندی پیش اعلام کرد؛ تقاضای گاز روسیه از طریق خط لوله ترکیه با افزایش چشمگیری روبه رو بوده و صادرات به ترکیه، صربستان و بلغارستان به ترتیب ۵١، ۶/٣٧ و ۴/١٩ درصد افزایش یافته است.
همکاری برای گذر از تحریم ها
با این شرایط که دو غول گازی دنیا در فکر همکاری های بیشتر برای تصاحب بازار جهانی گاز هستند؛ انعقاد قراردادهای سه جانبه بین تهران- باکو و مسکو خبر از توافقی می دهد که نشان می دهد غول های گاز قصد دارند با همکاری با یکدیگر گام های جدی تری برای تصاحب بازار و البته شانه خالی کردن از تحریم های غربی بردارند؛
موضوعی که در هفته های گذشته با اظهارنظرهای خاص غربی ها در مورد همکاری با ایران وارد فاز جدیدی و موجب شده تا همکاری انرژی ایران و روس وارد فاز جدی تری شود. گویا روس ها قصد دارند به تنهایی جای خالی شرکت های غربی را در ایران پر کنند.
در هفته های گذشته «بی پی» اعلام کرد که پرونده سرمایه گذاری در ایران را بسته است چرا که هزینه سرمایه گذاری این غول نفتی در شرایط موجود حتی بیش از زمان حمله به لیبی در ایران است. مسوولان این شرکت حتی اعلان کردند که سرمایه گذاری در ایران می تواند این شرکت را با جریمه های کاخ سفید روبه رو کند که در نتیجه می تواند به انجماد توسعه پروژه های این شرکت در امریکا بینجامد که به مراتب سودآورتر از ایران است.
از سوی دیگر نیم نگاهی به آنچه در خصوص تغییر قدرت از غرب به شرق منتشر شده است، نشان می دهد که روسیه و ایران در عین همکاری با یکدیگر قصد دارند تا هوای متحد سوم خود یعنی چین را نیز داشته باشند چرا که هر یک از دو غول گازی به تنهایی با این ابرقدرت آسیایی مراودات خاص دارند و دوست ندارند تا از این محل منافع خودشان را متاثر کنند.
چین و رشد پرشتاب انرژی
کشور چین با رشد پرشتاب تقاضای گاز طبیعی، مورد توجه اکثر دولت های صادرکننده گاز طبیعی به ویژه روسیه قرار دارد. رهبران دولت های بزرگ عرضه کننده گاز معتقدند این کشور یک بازار مهم فروش گاز طبیعی در آینده فرارو خواهد بود. و با وجود عرضه قابل توجه گاز طبیعی در بازارهای جهانی، تامین تقاضای این کشور چندان دشوار نخواهد بود. کارشناسان معتقدند در آینده نه چندان دور، چینی ها به بزرگ ترین واردکننده گاز طبیعی دنیا تبدیل خواهند شد. با توسعه شهرنشینی، نیاز به مصرف سوخت های پاک و ایجاد زیرساخت های واردات و انتقال گازطبیعی، حجم واردات چینی ها، افزایش چشمگیری خواهد یافت. رهبران پکن اعلام کرده اند که تقاضای گاز طبیعی این کشور در سال ٢٠٢٠ به ۴٢٠ میلیارد متر مکعب افزایش خواهد یافت. این عدد دو برابر تقاضا در سال گذشته است. برای نخستین بار نیز چینی ها اعلام کرده اند که در سال٢٠٣٠، کشورشان ٧٠٠ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی مصرف می کند.
از بعد فرصت، شرکت های چینی نیز می توانند با تامین مالی در توسعه پروژه های انرژی ایران به ویژه گاز در زمینه های پشتیبانی از خطوط لوله جدید، ساخت تاسیسات ال ان جی از جمله زیرساخت های ذخیره سازی و پایانه ها سهیم باشند.
همچنین ایران می تواند گاز نسبتا ارزان خود را به کشورهای همسایه از جمله عراق و کشورهای عربی پیرامون خلیج فارس بفروشد. ایران می تواند قراردادهای جدید انتقال گاز و سواپ آن با جمهوری آذربایجان، روسیه و ترکمنستان ببندد یا مسیر ترانزیتی را از طریق ترکیه، گرجستان و اوکراین، تنوع ببخشد. همچنین در قالب سواپ و صادرات مجدد می تواند گاز همسایگان شمالی را تبدیل به ال ان جی کرده و به مشتریان اروپایی یا به مشتریان جنوب و شرق آسیا بفروشد.
چین و قدرت نمایی در جهان
چین قصد دارد که در سال ٢٠٢۵ میلادی به بزرگ ترین اقتصاد جهان تبدیل شود. بنابراین در کمتر از ١٠ سال آینده، یوآن چین به ارز حاکم جهان مبدل خواهد شد. این مساله می تواند از هژمونی امریکا در جهان بکاهد. در نتیجه کاخ سفید با فلج کردن منابعی که می تواند به توسعه زیرساخت های صنایع چین بینجامد، راه اجرای این چشم انداز را سد خواهد کرد. یکی از سناریو های کاخ سفید برای نیل به این موضوع، تحریم تامین کنندگان مواد اولیه مورد نیاز صنایع چین است. ایران هم یکی از گزینه های مهم چین برای دسترسی به منابع گازی است. شاید بتوان گفت که یکسوی تحریم های امریکا علیه ایران در واقع چین را نشانه رفته است.
این موضوع را از اذعانات کاخ سفید به روشنی می توان دریافت. در شرایط کنونی واشنگتن برای لغو برجام بیش از آنکه به دنبال توافق نظر کشورهای اروپایی باشد به دنبال جلب نظر چین است که البته با توجه به سناریو هایی که کاخ سفید برای نفوذ در آسیای مرکزی و همگامی با مناطقی که داعیه جدایی از چین دارند چون منچوری و تبت همگامی چین با امریکا در شرایط کنونی دور از ذهن است. گرچه ٣۵ برابر بودن صادرات چین به امریکا در مقایسه با ایران می تواند این کشور را در تنگنای سختی قرار دهد اما اهمیت ژئوپولتیکی ایران موجب خواهد شد که سناریو همکاری امریکا با این کشور تضعیف شود.
چین هم پیمان روسیه است و هر دو به روشنی می دانند که سناریوی کاخ سفید برای نفوذ به اوراسیا و آسیای مرکزی از ایران می گذرد بنابراین این دو کشور تلاش خواهند کرد که امنیت ملی ایران تقویت شود. قرارداد ۴٠٠ میلیارد دلاری انتقال گاز روسیه به چین که توسط شرکت «گازپروم» روسیه و شرکت ملی نفت چین در ماه مه ٢٠١۴ امضا شد، بزرگ ترین قرارداد گازی تاریخ لقب گرفته است. براساس این قرارداد، روسیه متعهد شده است به مدت ٣٠ سال، سالانه ٣٨ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی به چین از سال ٢٠١٨ صادر کند. روسیه در این قرارداد برای ساخت یک خط لوله ۴ هزار کیلومتری جهت صادرات سالانه ٣٨ میلیارد متر مکعب گاز طبیعی به چین امضا کرد. اعلام هزینه ۵۵ میلیارد دلاری رهبران کرملین برای ساخت این خط لوله، بهت کارشناسان انرژی را به همراه آورد. چراکه با قیمت های پایین نفت خام و کسری بودجه هنگفت مسکو، سرمایه گذاری در این پروژه، چندان منطقی به نظر نمی رسد. همچنین اخبار پشت پرده نشان می دهد تاکنون دو طرف بر سر قیمت گاز صادراتی روسیه به توافق کامل دست نیافته اند.
تغییر در بازارهای هدف صادراتی
به هر حال، تردیدی در این موضوع وجود ندارد که تصمیم پوتین برای تغییر بازارهای هدف گاز صادراتی کشورش از دولت های اروپایی به عنوان بازار هدف روس ها در دو دهه اخیر، به دولت های آسیایی به ویژه چین و در گام های بعدی کشورهایی مانند هند، کره جنوبی و ژاپن، یک قمار بزرگ خواهد بود. بازارهای آسیایی از بالاترین قیمت پرداختی برای گاز طبیعی برخوردار بوده و قطری ها در ١۵ سال گذشته، به رهبر این بازار تبدیل شده اند. به علاوه، صادرکنندگان جدید بازار ال ان جی نیز خواهان سهم خود در این بازار هستند.
پیش از این، برخی منابع و رسانه های روسی در ۴ نوامبر ٢٠١٧ اعلام کردند که پوتین در جریان سفر به تهران برآمادگی کشورش به صادرات گاز از طریق خطوط لوله جمهوری آذربایجان به شمال ایران که می تواند منافع اقتصادی برای متحدان این کشور دربر داشته باشد، مورد تاکید قرارداده است. از نظر کارشناسانی که این رسانه ها به آنها پرداخته اند، صادرات گاز روسیه از طریق آذربایجان به شمال ایران را فصل مشترک خواندند که زمینه ساز حل و فصل مسائل اقتصادی و سیاسی سه طرف قرارداد خواهد بود.
اما آنچه موجی از نگرانی ها را برانگیخت که به گفته برخی منابع آگاه فروش گاز روسیه به ایران است چرا که همکاری و همراهی دو رقیب در عرصه ای که هر دو مدعی آن هستند با توجه به آماده نبودن زیرساخت های انتقال اندکی دور از ذهن است. مخصوصا اینکه دلیل موافقت جمهوری آذربایجان با انتقال گاز روسیه به ایران شفاف سازی نشده است.
در این بین برخی تحلیلگران معتقدند ایران برای استفاده از چتر حمایتی روسیه اقدام به امضای قرارداد های اخیر با شرکت های گازپروم و روسنفت که خود در لیست تحریمی امریکا هستند، کرده است. به این معنی که ایران برای تامین امنیت انرژی نیاز، به خصوص برای صادرات آن نیازمند برند روسیه است تا در میان مدت خود را از آسیب های پیش بینی شده محفوظ دارد. اما نکته قابل تامل این است که از این روادید آذربایجان چه سودی خواهد برد و دلیل ساخت خط لوله دامغان و نکا چه بوده است؟ غیر از این چرا ایران باردیگر به دنبال مذاکره با ترکمن ها برای واردات گاز است؟
«والری بسل» مدیرعامل گروه شرکت نیوتک سرویس و استاد دانشگاه دولتی نفت و گاز مسکو، معتقد است زمانی که ایران با کمبود گازی از ترکمنستان مواجه است فرصتی است که روسیه در بازار ایران حضور مستمر یابد چرا که گاز ترکمنستان به چین منتقل می شود بنابراین ایران با دارا بودن دو خط لوله ۶ و ١۴ میلیارد مترمکعبی می تواند پذیرای گاز روسیه باشد کمااینکه این مساله می تواند به افزایش درآمدهای گازپروم در شرایط کنونی منجر شود. از نظر بسل، قیمت گاز صادراتی روسیه به ایران ٢٠٠ دلار در هزار متر مکعب از دیگر انگیزه ها و مشوق این قرارداد است که می تواند تثبیت درآمدهای شرکت گازپروم را در بر داشته باشد. از طرفی با توجه به اهمیت استراتژیک منطقه، روسیه می تواند مسائل سیاسی منطقه را حل و فصل کند و باعث تقویت روابط روسیه به عنوان یک قدرت جهانی با این منطقه شود. «ایوان کاپیتونوف»، استاد آکادمی اقتصاد ملی و مدیریت دولتی روسیه بر جنبه سیاسی معتقد است، بازار شمال ایران مکمل و باثبات است و به تنوع بخشی مسیرهای صادراتی گاز روسیه کمک می کند.
همچنین دور بودن مناطق اصلی استخراج و تولید نفت و گاز ایران و بالا بودن تقاضای شمال و شمال غرب ایران و حتی تهران موجب می شود که در شرایط کنونی انتقال گاز روسیه با توجه به محدودیت تامین گاز آذربایجان در کریدور جنوبی به دلیل تعهدات صادراتی این کشور به ترکیه و اروپا نتواند عهده دار گاز ایران باشد و با توجه به زیرساخت های ارتباطی گاز روسیه و آذربایجان، بهترین فرصت و گزینه باشد.
گفته می شود که میزان گاز صادراتی روسیه به ایران ٣میلیارد متر مکعب در سال خواهد بود و قیمت گذاری نیز بر اساس فرمول گاز صادراتی ترکمنستان خواهد بود و یکی از طرح های پروژه کریدور شمال جنوبی بین روسیه آذربایجان و ایران همین طرح صادرات گاز روسیه به ایران است.
تجربیات متعدد روسیه در به گروگان گرفتن امنیت انرژی اروپایی ها موجب شده، رهبران اروپایی چاره ای جز پذیرش شرایط تحمیلی مسکو ندارند چرا که جایگزینی واردات کنونی از روس ها با منابع جدید در میان مدت، امکان پذیر نیست.
به این معنی که در دنیای امروز نیز ظرفیت ذخیره قابل جایگزینی با نفت و گاز صادراتی کرملین، وجود ندارد. شرایطی که امنیت انرژی اروپایی ها را به گوشه رینگ سوق داده است و در همین حال به دنبال متنوع سازی مبادی صادراتی گاز است.
اما آنچه گفته شد تنها یک روی سکه است و با نگاهی دقیق تر می توان دریافت که با وجود احداث خط لوله دامغان نکا که در تابستان سال گذشته در پی قطع گاز صادراتی ترکمنستان به ایران در زمستان گذشته راه اندازی و قرار شد برای بی نیازی از گاز همسایگان، گاز عسلویه به مرکز و شمال ایران منتقل شود، قرارداد اخیر تنها به دلایل اقتصادی و تامین امنیت انرژی دو کشور اندکی دور از ذهن است و به نظر مساله قدری پیچیده تر از چیزی است که نمایانده می شود.
این موضوع را از ورود روسیه به پروژه صادرات گاز به پاکستان و هند، با توجه به امتیازات داده شده، می توان دریافت. در ابتدای امر شاید روسیه به عنوان شریک تظاهر یابد اما یک رقیب همیشه رقیب است. پیش تر روسیه بازارهای اروپایی ایران را از چنگش درآورد؛ از این رو به نظر می رسد که روسیه درصدد است از طریق ایران به بازارهای آسیا دست یابد.
از دیرباز، روس ها علاقه مند به توسعه مبادلات اقتصادی با کشورهای آسیا و پاسیفیک بوده اند. در راهبردهای توسعه روس ها نیز به لزوم افزایش صادرات نفت و گاز طبیعی به دولت های آسیایی تاکید شده است. در مجموع هدف گذاری روسیه این است که سهم آسیایی ها از نفت و گاز صادراتی آنها، از ١٢ درصد کنونی به ٢٣ درصد در سال ٢٠٣۵ افزایش یابد. همچنین ٣٢ درصد نفت صادراتی روس ها باید به مشتریان آسیایی فروخته شود. رهبران مسکو امیدوارند تا با صادرات ۴١ میلیارد متر مکعب ال ان جی در سال ٢٠٢٠ و افزایش آن به ١٣٨ میلیارد متر مکعب در سال ٢٠٣۵، به توسعه تجارت انرژی با دولت های آسیایی در حال رشد و تشنه منابع انرژی بپردازند.
پوتین اعلام کرده که یکپارچگی خطوط لوله انتقال گاز طبیعی را در دستور کار دارد؛ اقدامی که گاز صادراتی به مقصد اروپا را با تهدید روبرو خواهد کرد. کاهش احتمالی درآمدهای صادرات روس ها به اروپا هم می تواند شرکت گازپروم را با چالش روبه رو کند چرا که تامین مالی خط لوله ساوث استریم جهت دور زدن اوکراین و بالا بردن درآمد فروش گاز به اروپایی ها به عنوان اصلی ترین شریک آنها، یک بحران بزرگ محسوب می شود.
مهم تر از همه مباحث فوق، امنیت انرژی است که هم باعث نگرانی تولید کنندگان و هم صادرکنندگان گاز طبیعی شده است. در این میان بحران در روابط روسیه و اوکراین و بحران روسیه و ترکیه، باعث هل دادن اتحادیه اروپایی به سمت متنوع تر و باثبات تر ساختن منابع تامین انرژی شده است. شرایط تولید و صادرات فعلی گاز، برای ایران هم فرصت است و هم چالش.
از بعد چالش نیز تنش ایران با برخی کشورهای عربی منطقه ممکن است تاثیرات منفی بر طرح تبادل گاز با همسایگان عرب خلیج فارس به غیر از عمان بگذارد و امکان استفاده از تاسیسات مایع سازی گاز طبیعی را کاهش دهد.
راهبردهای اصلی صادرات گاز مواردی نظیر استفاده از جغرافیای ایران برای امنیت عرضه گاز، همکاری با روسیه و چین، همکاری با کشورهای آسیای مرکزی، همکاری با ترکیه و اتحادیه اروپا و توسعه همکاری با کشورهای همسایه و خلیج فارس را شامل می شود. تبدیل شدن کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس (عمان، امارات، کویت و بحرین) به واردکننده گاز طبیعی و برخورداری ایران از پتانسیل صادرات گاز، نمونه ای دیگر از توانمندی ایران برای ایفای نقش کلیدی و مهم در تجارت انرژی منطقه است. تولید گاز ایران تا سه سال آینده با بهره برداری از فازهای جدید پارس جنوبی به ٣٣٠ میلیارد مترمکعب در سال افزایش می یابد که بر اساس این، تلاش می شود با ارتقای ساختار دیپلماسی انرژی، سهم ١٠ درصدی از تجارت جهانی گاز در اختیار کشور قرار گیرد.
سناریو
کریدور شمال به جنوب که در سال گذشته مورد مذاکره باکو- تهران و مسکو قرار گرفت در کنار انتقال گاز روسیه به ایران با همین مثلث سه جانبه نشان می دهد که تامین امنیت اقتصادی و سیاسی ایران از اولویت های کرملین است به گونه ای که به نظر می رسد روسیه برای دستیابی به اهداف ژئوپلتیک خود در ایران، انتقال خط لوله گاز را بهانه کرده و حاضر است محل مورد مناقشه روسیه و آذربایجان را به این کشور تحویل دهد تا مانع از انجام چشم اندازهای تعریفی این کشور برای دستیابی به قدرت جهانی نشود.
پروژه انتقال گاز روسیه به چین نشان داد که این کشور بودجه انجام آن را ندارد. بنابراین اگر قرار باشد ایران گاز مورد نیاز خود را تامین کند ناگزیر است با ترکمن ها قرارداد به امضا رساند اما تحت فرمولی که مورد توافق سه جانبه روسیه و ترکمنستان و ایران است.
تشکیل ائتلاف عربی و وضعیت نامساعد حاشیه خلیج در کنار تحریم های کاتسا، انتقال انرژی ایران از تنگه هرمز را با برند ایران با مشکل مواجه خواهد کرد. در نتیجه ایران می تواند با برند روسیه نفت خود را به بازارهای هدف منتقل سازد.
امریکا به دنبال سهم خواهی از نفت و انرژی ایران است. موضوعی که به روشنی از اظهارات کاخ سفید قابل مشاهده است. حضور گسترده شرکت های روسیه در مبادی انرژی ایران نشان می دهد که ایران و حضور امریکا در این کشور به این دلیل حایز اهمیت است که می تواند راه تضعیف دو رقیب را برای امریکا قابل دسترس کند.
گردآوری توسط: تحقیقستان