فرهنگ و هنر

معنای ابتذال چیست

معنای ابتذال چیست

کلمه ی «ابتذال» هم از بی شمار واژه های کِدرِ موجود در فارسی است. حتی فارسی زبانی که اندکی عربی می داند، با تداعیِ کلمه ی « بذل » به ریشه شناسی محکم و منسجمی دست نمی یابد. فرهنگِ دهخدا دو معنی برایش آورده است:

۱- صرف چیزی را بسیار. بادروزه داشتن جامه یعنی جامه برای کار پوشیدن . دائم بکار داشتن جامه و جز آن . ناپاک و زبون داشتن جامه . || درباختن و نگاه نداشتن چیزی . ضد صیانت . || دویدن اسب .

۲- ابتذال. الف. بسیار به کار بردن چیزی تا اندازه ای که از ارزش آن بکاهد. ب. بی ارزشی، پستی.

فرهنگ فارسی امروز (۱۳۷۵) این کلمه را چنین تعریف کرده:

وضع یا کیفیت مبتذل بودن، داشتن وضع یا کیفیتِ بی ارزش، بی اهمیت و غیرجالب توجه.

و در مدخل « مبتذل » آورده است:

فاقد هرگون ویژگی عالی، جالب توجه یا شگفت انگیز؛ پیش پاافتاده، ۲- ویژگیِ آن چه هیچ هیجان، لذت یا علاقه ای برنیانگیزد.

فرهنگ طیفی (۱۳۸۷) کلمه ی ابتذال را در طیف « بی روحی، کُندی، افسردگی، کسل کنندگی، ملالت؛ فقدان خلاقیت، بدون الهام، بی مزگی؛ پیش پاافتادگی، سطحی بودن؛ فقدان بذله گویی، ترشرویی؛ مالیخولیا، سادگی [کلام]» و کلمه ی مبتذل را در طیفِ معانیِ « پست، پیش پاافتاده، بازاری، عوام پسند، عامه پسند، چیپ، عامیانه، عوامانه، متداول، معمولی؛ کج سلیقه، بدسلیقه، ساده پوش؛ همه جایی، عوام فریب » آورده است.

فرهنگ فارسی ـ فرانسه معلم، ابتذال را همچون معادلی برای کلمات فرانسویِ trivialité و vilénie آورده و برای مبتذل هم کلماتِ trivial، banal، commun را درج کرده است.

فرهنگ فارسی ـ فرانسه دانشیار، در برابرِ ابتذال bassesse و banalité و در برابرِ مبتذل vulgaire، banal، commun را آورده و آن ها را معادل هایی برای « پیش پاافتاده، جلف » نیز دانسته است.

فرهنگ فارسی ـ فرانسه ژیلبرت لازار، برای کلماتِ ابتذال و مبتذل واژه های bassesse، banal، و vulgaire را به عنوان معنا و معادل ذکر کرده است.

در واژه نامه های فرانسوی ـ فارسی، و انگلیسی ـ فارسی نیز تا جایی که من دیده ام کلماتِ ابتذال و مبتذل در برابر همین واژهای یادشده و مترداف های آن ها آمده است.

در فرهنگ های عربی ـ فرانسوی نیز، ابتذال و مبتذل در طیفِ معناییِ « فساد »، فقدانِ اصالت و ظرافت، عادی و عامیانه بودن، زمخت و هرزه بودن قرار گرفته است.

« banalisation، این کلمه و کلماتِ banalité, vulgarité, trivialité که دُبور در سطور بعد به کار می برد، بارِ منفی شان را از لحاظِ ریشه ی لغوی، از مفهومی می گیرند که آن را می توان عامی شدن و رواج یافتن در عوام الناسِ نافرهیخته، و هرزه شدن چیزی به علتِ هر جایی و همه جایی شدن، و از دست دادنِ ویژگی و اصالت اش، نامید. اما معادل های متداولِ این کلمات در فارسی، یعنی ابتذال و پیش افتادگی، بیشتر بی ارزش شدن از فرطِ استعمال، عادی و معمولی شدن را افاده می کند.»

نکته ی دیگری که در خورِ یادآوری است این است که برای مدخل ابتذال در لغت نامه های معروف فارسی شاهدی ذکر نشده است، جز در فرهنگ بزرگ سخن، که این جمله از ترجمه ی دن کیشوت ( محمد قاضی) به عنوان شاهد آمده: « نگذارد که در ظلمتِ حقارت و ابتذال فرورود.»

من با ابزارهای جست وجو در ایتنرنت هیچ موردی از کاربردِ کلمه ی ابتذال در ادبیات کلاسیک فارسی پیدا نکردم. پس ظاهراً ورود و کاربردِ این کلمه در دوران معاصر صورت گرفته است. شاید آشناترین نمونه و مورد، این عبارت از شعر شاملو باشد: « هرگز از مرگ نهراسیده ام اگرچه دستانش از ابتذال شکننده تر بود.»

بنابراین، کلمه ی « ابتذال » نیز همچون همه ی واژه هایی که در زبان و ادبِ فارسی پس از مشروطیت معنایی نو یافته و به صورت نوواژه ها به کار می روند، بر مفهوم و مدلول جدیدی در ذهنیتِ معاصرِ ما دلالت دارد. اما این مدلول براستی چیست؟ در صفحه ی اینترنتی پارسی ویکی که برپایه ی لغت نامه ی دهخدا تدوین شده، یکی از کاربران چنین نوشته است ( که من آن را بدون ویرایش غلط های انشایی اش نقل می کنم):

« ابتذال در جوامع کنونی بسیار رخ می دهد ولی یک مفهوم ناشناخته است که در سطوح فرهنگی و اجتماعی و هنری و.. می توان این مفهوم را بیایم علاقه دارم بیشتر در مورد این مفهوم بدانم آیا کسی می تواند کمک کند؟»

گردآوری توسط: تحقیقستان

این مقاله چقدر براتون مفید بود؟

از ۱ تا ۵ به این مقاله امتیاز بدید

میانگین رتبه 3 / 5. تعداد امتیاز ها: 1

تا حالا امتیازی ثبت نشده است! برای این مقاله امتیاز ثبت کنید.

حسین شریفی

راه موفقیت، همیشه در حال ساخت است؛ موفقیت پیش رفتن است، نه به نقطه پایان رسیدن . ما در تحقیقستان تلاش میکنیم تا بهترین ها را برای شما به ارمغان آوریم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا