معرفی کتاب زبدﻩ التواریخ
زبده التواریخ نوشته محمد محسن بن محمد کریم، تاریخ عمومی است که مطالب آن مانند دیگر تاریخهای عمومی از آدم شروع شده و تا عصر مولف ادامه مییابد. مولف از تاریخنویسان دوره صفویه میباشد.
بنابراین بخش مربوط به عصر صفوی در این کتاب از منابع دست اول به حساب میآید. همان طور که خود محمد محسن در کتاب خود اذعان کرده این کتاب را به دستور رضا قلی میرزا پسر ارشد نادر شاه افشار به نگارش درآورده است.
محتوی این کتاب شامل تاریخ انبیا و پیامبران و امامان شیعه، بنی امیه، بنی عباسی، سلاطین و پادشاهان ایران پیش از اسلام، سلسله ها و حکومت های کوچک و بزرگ ایران بعد از اسلام تا عهد صفویان است. عموم سلسله های یاد شده در این کتاب به اختصار درج شده و گاه فقط به ذکر نام پادشاهان اکتفا نموده است.
اما مطالبی که در رابطه با عهد صفویان میباشد ، مفصلتر و در عصر خود نویسنده یعنی زمان سلطنت شاه سلطان حسین تا پایان رسمی حکومت صفوی در دشت مغان به بالاترین حد خود میرسد. محمد محسن در پایان کتاب خود بعد از درج نام سلاطین روم و به قول خود او «فرنگ» و حواریون حضرت عیسی (ع)، درباره ارمن و افریق (افریقا) نیز مطالبی نوشته است.
از نسخه های این کتاب تا کنون هشت نسخه از آن در کتابخانه های مختلف شناخته شده و ثبت گردیده است. نسخه کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران، نسخه آستان قدس رضوی، نسخه کتابخانه ملی، دو نسخه در کتابخانه ملک، یک نسخه در کتابخانه موزه بریتانیا و نسخه دیگر در مجموعه شخصی ادوارد براون و اکنون در کتابخانه دانشگاه کمبریج نگهداری میشود، و اما یک نسخه شخصی دیگری موجود بوده ولی اکنون از آن خبری نیست و به احتمال زیاد در مشهد می باشد.
زندگی مولف و شغل او
سال تولد و مرگ محمد محسن مشخص نیست ولی اگر نمونه دستخطی که از محمد محسن فرزند محمد کریم در آستان قدس رضوی را متعلق به او بدانیم، چون تاریخ تحریر آن دستخط ۱۱۲۳ ق/ ۱۷۱۱م میباشد به هنگام نوشتن زبده التواریخ یعنی ۱۱۵۱ق/ ۱۷۳۹م بایستی فرد مسنی بوده باشد.
محمد محسن جز مستوفیان ممالک عصر شاه عباس دوم بوده و از خواجه قاسم که مستوفی الممالک شاه طهماسب اول بوده به عنوان جد خود نام میبرد. به این ترتیب پی میبریم که اجداد محمد محسن در کار استیفا بوده اند.
محمد محسن به هنگام محاصره اصفهان آنجا بوده و به گفته خود او از طرف دربار مامور بوده که خانه های مظنون به داشتن آذوقه و مواد خوراکی بودهاند، جستجو کند و هر آنچه را که به دست آورد در میان سرکار پادشاهی، سرکار خاصه، و سبیه ها و دروازه ها تقسیم نماید.
از متن زبده التواریخ بر ما چیزی روشن نمیشود که رابطه محمد محسن با فاتحان (افغان های غلزائی) چگونه بوده و در چه وقت به مشهد رفته است، اما آنچه مسلم است این نکته میباشد که در حین نوشتن این کتاب در خدمت نادرشاه افشار و ولیعهد مقتدر او رضا قلی میرزا بوده و استیفای سرکار فیض آثار را در مشهد بر عهده داشته است. «سرکار فیض آثار» در تمام طول دوران دوره صفویان نام یکی از تشکیلات آستان قدس رضوی بوده است.
نویسنده زبده التواریخ در سمت مستوفی آستان رضوی بود که به فرمان رضا قلی میرزا نایب السطنه کتاب خود را به رشته تحریر درآورده است. جالب توجه که محمد محسن به عنوان فرستاده به ممالک اطراف نیز فرستاده میشد، چنانچه یک بار از جانب نادرشاه مامور شد به دربار هندوستان برود و از متن نامه نادر برمیآید که بعد از حمله به هندوستان بوده باشد.
مطالب قبل از صفویه این کتاب، مزیتی بر دیگر تاریخهای هم عصر خود ندارد. این کتاب در بخش تاریخ صفویه هم وقایع دوران شاهان اولیه این سلسله را به اختصار نوشته و از همه کمتر درباره شاه سلیمان و شاه عباس دوم مطالب دارد. اما عصر شاه سلطان حسین، شاه طهماسب دوم و شاه عباس سوم را به تفصیل ذکر کرده است.
از آنجا که مولف بسیاری از وقایع را از نزدیک مشاهده کرده و یا به خاطر حضورش در دربار از افراد موثق او از منابع شنیده است. زبده التواریخ برای اواخر دوره صفویه جزو منابع دست اول محسوب میشود.
در هنگام جنگ صفویان با ابدالی ها هرات، در مشهد حضور داشت. بنابراین مطالبی بسیار مفید از این جنگ ها را که بیشتر با پیروزی ابدالی ها همراه بود به دست میدهد.
برای مثال نام فرمانده شورشی ابدالی ها که هرات را تصرف کرد و در چند جنگ، سپاه اعزامی از جانب اصفهان را شکست داد، در اکثر منابع اسد الله یاد شده اما محمد محسن نام وی را سعد الله عنوان کرده که باید توجه داشت که محمد محسن نزدیک ترین گزارشگر به صحنه بوده است و در کل گزارشات وی از این حوادث به واقعیت نزدیکتر میباشد.
محمد محسن در محاصره اصفهان در این شهر بوده و گزارشهای او از اوضاع شهر و شدت قحطی و گرسنگی مردم اگرچه اندک است اما ارزش تاریخی دارد. در همان زمان که اصفهان در محاصره و اشغال بود، در سیستان ملک محمود سیستانی در حال قدرت گیری بود و ادعای سلطنت داشتف میرزا مهدی استرآبادی مورخ عهد نادرشاه از این واقعه به اختصار یاد میکند اما در زبده التواریخ به تفصیل به آن پرداخته شده است.
مجمع دشت مغان و انتخاب نادر به عنوان شاه ایران در زبده التواریخ کاملاً یک طرفه منعکس شده است. محمد محسن به مانند دیگر مولفان عهد نادری سعی کرده این اجتماع به سلطنت رسیدن نادر را طبیعی جلوه دهد. این در حالی است که دیگر نویسندگان که به نوعی از دایره نفوذ و خشم نادر دور بودند از اعمال فشار، تهدید و حتی قتل در میان بزرگان دعوت شده به دشت مغان حکایت میکند.
محمد محسن تربیت یافته نظام صفویه بود، بنابراین یک شیعه تمام عیار بود. قضاوتهای او درباره شاه سلطان حسین و اختلافات امرا با توجه به اینکه در زمان تالیف زبده التواریخ سلطه آنها به سر رسیده بود، مولف آزادتر قضاوت کرده است که حائز اهمیت تاریخی میباشد.
مولف همچنان درباره ولینعمتش (رضا قلی میرزا) سکوت کرده و این در حالی است که در زمان تالیف کتاب رضا قلی میرزا بعد از نادر شخص دوم مملکت بوده و عنوان نایب السلطنه را داشته است.
تاریخ تدوین و نگارش کتاب
در نسخه های زبده التواریخ در ایران به سال تالیف اشاره نشده و از طرفی هم از متن کتاب برمیآید که بایستی قبل از سال ۱۱۵۲ ق/ ۱۷۴۰ م باشد. محمد محسن در پایان بخش مربوط به شاه طهماسب دوم فرزند شاه سلطان حسین، سن طهماسب را تا آن زمان ۳۶ سال ذکر کرده است، که به این ترتیب معلوم میشود تا این زمان شاه طهماسب دوم زنده بوده است.
سال قتل طهماسب دوم به فرمان رضا قلی میرزا، توسط حسین خان قاجار در منابع ثبت نشده ولی آنچه مسلم است در زمانی بوده که نادر در سفر هندوستان به سر میبرده، به دنبال انتشار شایعه مرگ نادر که منجر به نگرانی رضا قلی میرزا شد، اتفاق افتاده است. نادر در سال ۱۱۵۱ق/ ۱۷۳۹م از نادرآباد در مجاور قندهار به طرف هندوستان حرکت کرد و در سال بعد یعنی ۱۱۵۲ق/۱۷۴۰ م از شاهآباد هند به سمت ایران حرکت کرد، و به احتمال قوی محمد محسن کتاب خود را در این فاصله نوشته است.
بنابراین میتوان تاریخ تالیف زبده التواریخ را سال ۱۱۵۱ق/۱۷۳۹م دانست.
منابع مولف
محمد محسن در بخشهای مربوط به انبیا و ائمه شیعیان (ع) و تاریخ صدر اسلام از مورخین، راویان و نویسندگان بسیاری نام میبرد که عبارتند از واقدی، بلاذری، محمد بن اسحاق، زهری، ابن شهرآشوب، علی بن ابراهیم، شیخ طبرسی، شیخ مفید، قطب راوندی، جابر انصاری، ابن ابی الحدید، هلال عامری، ابن طاووس، ابن بابویه، ابوالصلت هروی، سید مرتضی و از نویسندگان اهل سنت میتوان به احمد مستوفی، محمد بی اعثم کوفی و کتابهای صحیح مسلم، صحیح بخاری، صحیح ترمذی اشاره کرد.
در بخش تاریخ ایران پیش از اسلام که کاملاً به اختصار ذکر شده است احتمالاً مولف از روضه الصفای میر خواند، حبیب السیر، خلاصه الحساب، منتخب التواریخ، تاریخ وصاف، مطلع البحرین و عالم آرای عباسی و در تاریخ مغول از ظفرنامه شرف الدین علی یزدی، تاریخ گزیده حمدالله مستوفی، مرصاد العباد استفاده کرده نموده است.
اما در تاریخ بخش صفویه عالم آرای عباسی اسکندر بیک ترکمان، احسن التواریخ حسن بیگ روملو، لب التواریخ یحیی بن عبداللطیف قزوینی را در اختیار داشته است.
نثر و فصل بندی کتاب
نثر کتاب پیچیده و پر تکلف است و اکنده از عبارت پردازیهای اضافه است. منتها در دوره صفویه و اوایل افشاریه مملو از استعارات، تشابهات، کنایات و شعر و آیات قرآنی است. از جمله ضعفهای متن کتاب استفاده از افعال ناقص است. فصل بندی کتاب بر اساس صورتحسابهای مالی مرتب شده است؛ به موجب این نظم، کتاب دارای سه بخش اصلی است با عنوان های ۱- مفرده ۲- من ذاللک ۳ – الباقی.
۱- بخش مفرده شامل دو قسمت است: الف) حرف اول، پیامبران از آدم تا خاتم ب) حرف دوم، پیامبر اسلام (ص)، ائمه اطهار (ع)، خلفای راشدین.
۲- بخش من ذالک: شامل پادشاهان و سلاطین عجم و ترک، خلفای بنی امیه و بنی عباسی الی عصر نویسنده کتاب.
۳- بخش الباقی شامل: سلاطین روم و فرنگ و باقی صاحب خروجان و کفار و اهل بدعت و ضلال.
نکته آخر اینکه محمد محسن بنا بر سنت تاریخنگاری و به تبعیت از برخی از مورخان سلف خود، در بخش مربوط به تاریخ صفویه در پایان هر قسمت مربوط به پادشاه، ایام عمر و اولاد و اثار و اختراعات ایشان که در صفحه روزگار مانده ثبت کرده است.
گردآوری توسط: تحقیقستان