سیاسی

معدنچی های سرافراز

معدنچی های سرافراز

اگر روحانی رئیس جمهور شود, می شود سرش داد کشید

روزی, بازیگری با فخر به من گفت بعد از کار در معدن, بازیگری سخت ترین کار دنیاست و من لبخندی تلخ زدم و گفتم اصلا می دانید کار معدن چیست

یکشنبه این هفته، وقتی رئیس جمهور به بازدید گور- معدن «یورت» رفته بود، معدنچی داغداری به او گفت: «اصلا هیچ کدامتان می دانید که کار در معدن یعنی چی؟»…

من هم نمی دانم کار معدن چیست، فقط تصاویر دردناکی حک شده در اعماق مغزم دارم، از صفحات شاهکار امیل زولا یعنی رمان «ژرمینال»!

ماجرای رمان زولا در معدن زغال سنگ شمال فرانسه اتفاق می افتد؛ در سال ١٨٨۵ یعنی ١٣٢ سال پیش… .

رمان زولا با این صحنه شروع می شود که شخصیت اصلی در راه معدن «وورو» است. او که پیش از این در کارگاه راه آهن کار می کرد، به جرم سیلی زدن به رئیس خود از کار اخراج می شود و حال آمده تا در این معدن زغال سنگ به استخدام درآید و این گونه در کار و زندگی سخت و دشوار معدنچیان نیز سهیم می شود….

چقدر این داستان آشناست… اصلا انگارنه انگار که این رمان بیش از صد سال قدمت دارد.

مسلما در آن زمان معدن وورو دستگاه سنجش گاز نداشته چون هنوز اختراع نشده بود، حتما به جایش قناری ها قاصد مرگ بودند، گاز متان زودتر از آدم ها قناری ها را می کشت و این هشدارِ تخلیه معدن بود؛ … .

معدن یورت اما وقتی در روز نحسِ سیزدهم اردیبهشت منفجر شد، نه گازسنج داشت، نه قناری… و نه حتی یک مسیر اضافی برای تهویه هوا… .

کارگران معدن وورو در رمان امیل زولا، چند ماه بود حقوق نگرفته بودند، گرسنه بودند و در اعتصاب… .

کارگران معدن یورت، در استان گلستان، یک سال بود حقوق نگرفته بودند، ولی هنوز کار می کردند. البته اعتراضکی هم کرده بودند و همه اینها را همین یکشنبه به گوش رئیس جمهور رساندند… .

معدن وورو در رمان امیل زولا منفجر می شود، از تراکم گاز و از خراب کاری البته. همه می میرند جز قهرمان داستان. معدن یورت در گلستان هم منفجر می شود از نادرست کاری و ندانم کاری و نابخردی صاحبان آن و همه می میرند بدون استثنا… از نبود امکانات و تجهیزات ایمنی کافی برای نجاتشان.

هفت سال پیش در کشور شیلی هم معدنی منفجر شد و رئیس جمهورش برای همدردی رفت پای معدن… ٣٣ معدنچی آنجا در اعماق گیر کرده بودند و ۴۴ روز بعد سالم و البته داغان بیرون آورده شدند. آنجا با اینکه جهان سوم است، ولی امکانات داشتند، حتی غذا و کنسرو برای ۴۴ روز… .

یکشنبه این هفته، کارگران داغدیده معدن یورت وقتی داشتند سر رئیس جمهور داد می زدند، از پلاسکو گفتند و هجمه ای که رسانه ها برای آواربرداری و بزرگ کردن آن راه انداخته بودند و داد می زدند که مسئولان و مردم آنها را تنها گذاشتند… .

و من به یاد این افتادم که در این همه فیلم و گزارش از پلاسکو – و البته از دیدارهای شب وروز قالیباف از آنجا – نه کسی دادی زد و نه کسی دشنامی به قالیباف داد… درحالی که آن موقع هم، همه دلشان پر بود، اما می دانیم که پلاسکو را ایزوله کرده بودند و حتی خبرنگاران مستقل را راه ندادند.

و یادآوری همه اینها مرا بیشتر به شرکت در انتخابات ریاست جمهوری و رأی دادن مجدد به روحانی ترغیب کرد؛ نه برای آنکه دیگر مصیبت هایی این چنین را شاهد نباشیم یا سرمان نیاید، نه… اما دیگر مطمئن شدم که لااقل اگر روحانی رئیس جمهور شود، می شود سرش داد کشید و امید داشت که با کسی برای اعتراض برخورد نمی شود همه امیدم به همین است و می دانم این چیز کمی نیست.

همین اجازه اعتراض داشتن هاست که مملکت را به سامان خواهد رساند. بیایید همه به روحانی رأی بدهیم… .

گردآوری توسط: تحقیقستان

این مقاله چقدر براتون مفید بود؟

از ۱ تا ۵ به این مقاله امتیاز بدید

میانگین رتبه 0 / 5. تعداد امتیاز ها: 0

تا حالا امتیازی ثبت نشده است! برای این مقاله امتیاز ثبت کنید.

حسین شریفی

راه موفقیت، همیشه در حال ساخت است؛ موفقیت پیش رفتن است، نه به نقطه پایان رسیدن . ما در تحقیقستان تلاش میکنیم تا بهترین ها را برای شما به ارمغان آوریم.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا