شعر درمورد شب یلدا
شعر درمورد شب یلدا
شب یلدا نزدیک است و آرام آرام به روزهای آخر پاییز نزدیک می شویم , ما ایرانیان سال های سال است که این شب را جشن می گیریم و به یکدیگر تبریک می گوییم در زیر از هشت قطعه شعر از شاعران بزرگ ایران را به این مناسبت بازنویسی می کنیم.
حافظ:
برآی ای صبح مشتاقان اگر نزدیک روز آمد
که بگرفت این شب یلدا ملال از ماه و پروینم
ز اول هستی آوردم قفای نیستی خوردم
کنون امید بخشایش همی دارم که مسکینم
از عمر رفته نیز شماری کن
شمعی بباید این شب یلدا را
در پرده صد هزار سیه کاریست
این تند سیر گنبد خضرا را
شام هجران تو تشریف به هر جا ببرد
در پس و پیش هزاران شب یلدا ببرد
دود آتشکده از کلبه عاشق خیزد
گر به کاشانهٔ خود آتش موسا ببرد
خاقانی :
همه شب های غم آبستن روز طرب است
یوسف روز، به چاه شب یلدا بینند
خوشی عافیت از تلخی دارو یابند
تابش معنی در ظلمت اسما بینند
اوحدی :
شب هجرانت، ای دلبر، شب یلداست پنداری
رخت نوروز و دیدار تو عید ماست پنداری
قدم بالای چون سرو تو خم کردست و این مشکل
که بالای تو گر گوید: نکردم، راست پنداری
باباطاهر :
شوم از شام یلدا تیره تر بی
درد دلم ز بودردا بتر بی
همه دردا رسن آخر بدرمون
درمان درد ما خود بی اثر بی
ای لعل لبت به دلنوازی مشهور
وی روی خوشت به ترکتازی مشهور
با زلف تو قصه ایست ما را مشکل
همچون شب یلدا به درازی مشهور
انوری :
ای کمال زمان بیا و ببین
که ز عشقت چگونه می سوزم
با بهار رخت تواند گفت
شب یلداکه روز نوروزم
گردآوری توسط: تحقیقستان