زندگینامه وارن بافت
وارن بافِت (Warren Buffett) متولد ۳۰ اوت ۱۹۳۰ میلادی است که غالبأ با لقب باهوش اوماها یا دانشمند اوماها نامیده میشود. او یک آمریکایی سرمایهگذار، تاجر و یک انسان خیرخواه و بشردوست میباشد. او خود را پیرو ندانمگرایی (نداشتن دانش و دلیل کافی در اثبات وجود خداست) معرفی میکند!
او مدیر عامل و بیشترین سهامدار شرکت برکشایر هاتاوی میباشد.
دارایی خالص او در حال حاضر ۵۲ میلیارد دلار برآورد شدهاست و در رتبهبندی فوربس در سپتامبر سال ۲۰۰۸ میلادی، به عنوان ثروتمندترین مرد جهان شناخته شدهاست.
در ماه ژوئن سال ۲۰۰۶، او ۸۳٪ از دارایی خود را به بنیاد بیل و ملیندا گیتس اهدا کرد. حجم دلاری اهدایی او تقریبأ ۳۰ میلیارد دلار است. اهدای دارایی در این سطح در تاریخ آمریکا بینظیر بودهاست. در آن زمان اعلامشد که این سطح کمک کافی است تا اندازهٔ این بنیاد را به بیش از دو برابر افزایش دهد.
علارغم داشتن ثروت زیاد، او به داشتن زندگی مقتصدانه و رفتار فروتنانه مشهور است. او کماکان در خانهٔ خود در مرکز داندی در همسایگی اوماها، نبراسکا که در سال ۱۹۸۵ میلادی به ارزش ۳۱٬۵۰۰ دلار خریداری کردهاست زندگی میکند. البته اوخانهای گرانتر در لاگونا بیچ، در ایالت کالیفرنیا دارد که در سال ۲۰۰۴ خریداری کردهاست. ارزش خانهٔ او در اوماها در سال ۲۰۰۸ میلادی ۷۰۰٬۰۰۰ دلار برآورد شدهاست.
درآمد سالیانهٔ او در سال ۲۰۰۶ میلادی حدود ۱۰۰٬۰۰۰ دلار بودهاست که در مقایسه با استاندارد درآمد یک شخص با شغل مشابه (مدیر عامل) ناچیز است. در سال ۲۰۰۷ میلادی بافت در بین ۱۰۰ مرد برتر تأثیرگذار در دنیا توسط مجلهٔ تایم آوردهشد. او مردی بسیار فروتن است.وارن بافت چگونه ثروتمند شد؟
دوران کودکی:
پدرش هاوارد بافت تاجر و سیاستمدار بود. بافت دومین فرزند از سه فرزند و تنها فرزند پسر خانواده است.
او در کودکی در زمینهی پول و تجارت استعداد شگفت انگیزی از خود نشان داد. سوابق و تواناییهایش در محاسبهی دقیق اعداد در ذهن خود، هنوز هم همکاران تجاریاش را متحیر میکند. در ۶ سالگی، شش جعبهی کوکا کولا به قیمت ۲۵ سنت از مغازهی پدر بزرگش خرید و هر بطری را به ازای یک سکهی پنج سنتی فروخت؛ در حالی که کودکان هم سن و سال او بر روی چمن لی لی و بولینگ بازی میکردند.
وارن تحصیلات خود را در دبستان رز هیل در اوماها آغاز کرد.مهاجرت به واشنگتن دی سی در سال ۱۹۴۲ پدرش در انتخابات کنگره آمریکا انتخاب شد و به همین منظور وارن به همراه خانواده به واشنگتن دی سی نقل مکان کردند و وی دوران راهنمایی خود را در مدرسه آلیس دیل گذراند. در سال ۱۹۴۷ در ۱۷ سالگی از دبیرستان وودرو ویلسون در واشنگتن D.C فارغ التحصیل شد. در دوران دانش آموزیاش ۵۰۰ دلار روزنامه توزیع کرد. ( این مقدار در حال حاضر معادل دهها هزار دلار است)
صبر و شکیبایی؛ اصل مهم سرمایه گذاری
او با رفتن به درب خانهها و فروش آدامس، نوشابه کوکا کولا و مجلات هفتگی شروع به کار کرد و برای مدتی نیز در مغازه پدربزرگش مشغول بود. در ۱۱ سالگی سه سهم شرکت citesservice را به قیمت هر سهم ۳۸ دلار، برای خود و خواهر بزرگش به نام دوریز خرید. در مدت کوتاهی بعد از خرید سهام، قیمت هر سهم به ۲۷ دلار کاهش یافت. وارن ترسیده بود اما هیچ اقدامی نکرد تا اینکه هر سهم به ۴۰ دلار رسید ، او خیلی سریع آنها را فروخت و بعد خیلی زود از این کار پشیمان شد، چون سهام citesservice پس از مدت کوتاهی به ۲۰۰ دلار رسید.
این تجربه درس بزرگی به او داد؛ اینکه یکی از اصول مهم سرمایهگذاری، صبر و شکیبایی است.اعتراض به اداره مالیات در سال ۱۹۴۳ ، به اداره مالیات به دلیل گرفتن مالیات ۳۵ دلاری برای دوچرخهاش، اعتراض کرد و سرانجام موفق شد مالیات ۳۵ دلاری دوچرخهاش را حذف کند.
دانشگاه نبراسکا
پدرش تمایل زیادی داشت تا وارن برای ادامه تحصیل به دانشکده علوم اداری و بازرگانی دانشگاه پنسیلوانیا برود.اما او دو سال به دانشگاه نرفت و عقیده داشت بیشتر از استادها میداند! وقتی پدرش در مبارزات مجلس شکست خورد، وارن به خانهشان در اوماها برگشت و برای ادامه تحصیل به دانشگاه نبراسکا رفت. با وجود کار تمام وقت ، تنها در مدت سه سال موفق شد دوره لیسانس را در این دانشگاه بگذراند و فارغ التحصیل شود.
دانشگاه کلمبیا
او در سال ۱۹۵۱ میخواست وارد دانشکده علوم اداری و بازرگانی شود، ولی دانشگاه به دلیل سن کم بافت او را نپذیرفت و او مجبور شد برای دوره فوق لیسانس رشته اقتصاد، به دانشگاه کلمبیا برود. او از دو استاد شناخته شده در تحلیل اوراق بهادار، بنجامین(بن) گراهام و دیوید داد استفاده برد.
بن گراهام در طول دهه ی۱۹۲۰ به دلیل داشتن تفکرات نو در زمینه بازار سهام، خیلی زود به عنوان یک سرمایهگذار و تحلیل گر بزرگ معروف شد. او به دلیل بیخطر بودن سهامهای ارزان، به دنبال آنها بود. بافت در طول تحصیلاتش در کلمبیا، تنها دانشجویی بود که در کلاس درس بن گراهام نمره A + گرفت. بعد از دورهی فارغ التحصیلی هم تصمیم گرفت تا برای گراهام بطور رایگان کار کند، ولی بن نپذیرفت.
او بعد از رد شدن پیشنهاد کار توسط گراهام، در وال استریت به عنوان دلال سهام مشغول به کار شد. او با استفاده از در آمد کم این دوران ، پمپ بنزین سینکلایر را خرید؛ اما چنان که انتظار میرفت، پمپ بنزین بازدهی نداشت. بافت به خانهاش در اوماها برگشت و در بنگاه پدرش مشغول به کار شد .
از سال ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۴ در شرکت بافت – فالک به عنوان فروشنده سرمایه گذار شروع به کار کرد. از سال ۱۹۵۴ تا ۵۶ به عنوان تحلیلگر اوراق بهادار در شرکت گراهام نیومن به کار پرداخت. از ۱۹۵۶ تا ۶۹ به عنوان شریک عمومی با شرکت بافت همکاری داشت.
ازدواج اول
او در زادگاهش با دختری به نام سوزان تامپسون آشنا شد. این دو در آوریل ۱۹۵۲ با هم ازدواج کردند. آنها یک آپارتمان سه خوابهی مخروبه و پر از موش را به مبلغ ماهیانه ۶۵ دلار اجاره کردند.
در سال ۱۹۵۳ فرزند اولشان ، به نام سوزی متولد شد. برای صرفه جویی از یک کشوی خراب لباس برای او تخت درست کردند.
وارن بافت و همسرش سوزان تامپسون
تدریس در دانشگاه
در آن سالها سرمایه گذاری وارن به ایستگاه Texaco و چند مشاور املاک محدود بود که البته هیچکدام برایش موفقیتی کسب نکرد. در این دوران برای کسب درآمد، در دانشگاه اوماها شروع به تدریس کرد. او قبل از شروع تدریس، برای غلبه بر ترس حرف زدن در جمع و مکانهای عمومی، یک دوره آموزش با دیل کارنگی گذراند. بافت در دانشگاه برای دانشجویانی که میانگین سن آنها دو برابر سن خودش بود؛ اصول سرمایه گذاری را تدریس میکرد.
همکاری وارن و بن گراهام
در سال ۱۹۵۴؛ بن گراهام ، استاد دانشگاه بافت و سرمایه گذار مشهور، از او دعوت کرد تا با حقوق سالانه ۱۲۰۰۰ دلار برایش کار کند. سرانجام وارن بعد از مدتها انتظار به آنچه میخواست رسید. بافت و همسرش در حومه ی شهر نیویورک خانهای اجاره کردند . بافت روزها به تجزیه و تحلیل گزارشات و تحقیق در زمینههای موفقیت در سرمایهگذاری میپرداخت. در طول این دوران تفاوتهایی بین روند کار گراهام و بافت آشکار شد.
بافت میخواست بداند که چگونه یک شرکت در بین رقبا به برتری دست مییابد و بن به دنبال اعداد و ارقام بود. همچنین وارن مدیریت شرکت را عاملی مهم در سرمایه گذاری می دانست؛ اما گراهام صرفا به تراز نامه و صورت در آمد و سود و زیان شرکت اهمیت میداد و به نوع رهبری و مدیریت شرکت کمتر توجه میکرد. بین سالهای ۱۹۵۰تا ۱۹۵۶ وارن سرمایه ی شخصی خود را از ۹/۸۰۰ دلار به ۱۴۰/۰۰۰ دلار رساند.
تولد دومین فرزند بافن؛ هاوارد گراهام
در سال ۱۹۵۴ دومین فرزند بافت به نام هاوارد گراهام به دنیا آمد. وارن نام فرزندش را از نام پدر خود؛ هاوارد بافت، همچنین بنجامین گراهام استاد مورد علاقهاش، انتخاب نمود. هاوارد گراهام بافت به عنوان مدیر ارشد اجرایی در شرکتهای برکشایر هاتاوی، شرکت کوکاکولا و آرچر دانیلز میدلند فعالیت مینماید. ولی فعالیت اصلیاش در زمینه کشاورزی است، که مالک مزرعهای ۱٫۶ کیلومتر مربعی در تکاماه، نبراسکا میباشد.
موسسهی سرمایه گذاری بافت
وارن بافت در سال ۱۹۵۶ با داشتن تجربهای مناسب و همچنین تجارب ارزندهی گراهام و با تمام سرمایهی خود به اوماها برگشت و مؤسسهی سرمایهگذاری بافت را تاسیس کرد.
در اوایل می ۱۹۵۶ با خواهرش دوریز و عمه آلیس به سرمایهای به ارزش ۱۰۵۰۰۰ دلار شریک شد. او ۱۰۰ هزار دلار در Buffet Association Ltd سرمایهگذاری کرد. قبل از پایان سال سرمایه وی به ۳۰۰/۰۰۰ دلار رسید و یک خانهی گچکاری شده با ۵ اتاق خواب به قیمت ۳۱۵۰۰ دلار در خیابان فارنام خریداری کرد که آن را حماقت بافت نامید. در همان سال سومین فرزند او به نام پیتر به دنیا آمد .
بافت جلساتش را با شرکای خود در آن خانه برگزار میکرد . در آن هنگام زندگی او شکل دیگری گرفت . بافت سه فرزند، یک زن زیبا و تجارت خیلی موفقی داشت. در سال ۱۹۵۷ مالک سه شرکت شد. در سال ۱۹۵۸ موسسهی سرمایهگذاری بافت صاحب ۷ شرکت شد.
در ۱۹۶۲ به یک میلیونر تبدیل شد، زیرا سرمایه شرکتش به ۷ میلیون رسیده بود که از این مقدار یک میلیون آن به بافت میرسید.تأسیس شرکت برکشایر هاتاوی , او تمامی شرکتها را در یک شرکت منسوجات به نام برکشایر هاتاوی تلفیق کرد. در ژانویه ۱۹۶۶سرمایه شرکت بافت به ارزش۷/۱۷۸/۵۰۰ دلار بود که بیش از۱/۲۵۰/۰۰۰ دلار متعلق به آقای وارن بود. در سال۱۹۶۶ شرکای بافت، سهام برکشایر هاتاوی را به ارزش هر سهم ۱۴/۸۶ دلار خریدند.او در اواخر سال ۱۹۶۶، پذیرش سهامدار جدید را در شرکت ممنوع کرد.
بافت؛ رئیس برکشایر هاتاوی
بافت در سال ۱۹۶۷ برای برکشایر هاتاوی یک فروشگاه خرده فروشی خصوصی در بالتیمور خرید که مسئولیت ریاست هیات مدیره آنرا برعهده گرفت. برکشایر در سال ۱۹۶۷ به ازای هر سهم ، ۱۰ سنت سود داد. او در سال ۱۹۷۰ برای اولین بار رئیس برکشایر هاتاوی شد و نامه ای به سهامداران نوشت. بعد از چندین سرمایه گذاری دارایی خالص او افزایش پیدا کرد.
در فاصلهی سالهای ۱۹۶۵ تا ۱۹۷۵ ارزش هر سهم برک شایر، از ۲۰ دلار به ۹۵ دلار رسید. در طول این دوره بافت که صاحب ۲۹ درصد از سهام برک شایر بود، توانست ۱۴ درصد دیگر از سهام شرکت را بخرد و سهام او و همسرش که ۳ درصد از سهام را داشت به ۴۶ درصد رسید.
بافت؛ یکی از ۴۰۰ ثروتمند دنیا
بافت شرکت برکشایر هاتاوی را توسعه داد و همچنین در صنایع مختلف سرمایه گذاری کرد. در سال ۱۹۷۹ با دارایی ۱۴۰ میلیون دلار برک شایر در ABC سهام خرید. هر سهم به قیمت ۲۹۰ دلار بود. برک شایر پس از مدت کوتاهی، فروش سهام در ABC را با قیمت هر سهم ۷۷۵ دلار شروع کرد و با ۳۱۰ , ۱ دلار پایان داد.ثروت خالص بافت ، به ۶۲۰ میلیون دلار رسید و برای اولین بار، نام او در مجله فوربس به عنوان یکی از ۴۰۰ ثروتمند دنیا معرفی شد.
او در دهه ۱۹۷۰ فرصت پیدا کرد تا شرکتی به نام seescandy به مبلغ ۲۵ میلیون دلار بخرد. این خرید بزرگترین سرمایهگذاری برکشایر هاتاوی بود.
خرید سهام شرکت واشنگتن پست
در سال ۱۹۷۳ سهام شرکت واشنگتن پست را خرید. این کار او سبب شد تا کاترین گراهام سرپرست روزنامه و نشریات شرکت و همچنین عضو هیئت مدیره شود. در سال ۱۹۷۹ نیز سعی در به دست آوردن سهام ای بی سی نمود.
پیشرفت جهانی شرکت بافت
بافت به زمان خرید هم توجه دارد. او نمیخواهد در کارهایی که ارزش مشخصی ندارند، سرمایهگذاری کند. او منتظر کسادی و اصلاح بازار میماند تا کالاهای مطمئن و همچنین سهام شرکتهای مطمئن را با قیمت منطقی(پایین) خریداری کند، زیرا کسادی و رکود بازار سهام ، فرصت خرید ایجاد میکند.
هر گاه در بازار، احتکار رایج باشد، بافت محافظهکار میشود و هرگاه سایرین نگران سرمایهی خود باشند؛ بافت پر تکاپو میشود. این استراتژی دوگانه و متضاد، سبب شده تا شرکت بافت به پیشرفت جهانی برسد و خسارت مهم قابل توجهی به این شرکت وارد نشود. البته انتقادهایی نیز وجود دارد که شرکت در طول این دوران فرصتهای خوبی را از دست داده است. بافت معتقد است که سرمایه گذار در خرید سهام باید به گونه ای آن شرکت را مورد بررسی قرار دهد که گویی می خواهد تمامی شرکت را بخرد.
او خود میگوید که در سال ۲۰۰۶، تنها ۱۸ درصد از درآمدش را صرف پرداخت مالیات کرده است در حالیکه کارمندان او با وجود درآمد کمتر ۳۲ درصد، مالیات پرداخت کردند. بافت همیشه سیستم و روند خود را تحسین میکند که سبب شده تا او به نسبت کمتر از یک منشی مالیات پرداخت کند. وارن بافت بر این باور است که دلار آمریکا، در یک دورهی طولانی مدت بیارزش میشود.
او عقیده دارد که روند رو به افزایش رکود و کمبود معامله در آمریکا ، هشداری است به این معنا که داراییها و دلار آمریکا بی ارزش میشود، در نتیجهی این عمل بخش بزرگی از داراییهای ایالات متحده در دستان خارجیها قرار میگیرد. این موضوع او را وادار کرد تا برای نخستین بار در سال ۲۰۰۲ وارد بازار پول خارجی شود.
بافت نسبت به دلار بدبین است. او می گوید که در جستجوی شرکتهایی است که درآمد خویش را از خارج ایالات متحده بدست میآورند. بافت در شرکت پتروچین سرمایهگذاری کرد و در وب سایت برکشایر هاتاوی موضوع را مورد بحث قرار داد که چرا بر خلاف بحثهای موجود دربارهی این شرکت، از آن چشم پوشی نمیکند و سرمایههای کلانی در زمینه های مختلف از جمله بیمه، تولید انرژی، بازار قالی، جواهرات و مبلمان دارد.
از جمله شرکتهای معروفی که بافت از سهامداران آن است علاوه بر کوکا کولا، آمریکن اسپرس و ژیلت می باشد. به دلیل ترکیب نظرات شوخی و جدی بافت در زمینه تجارت سخنان او معروف هستند.(تعدادی از آن سخنان در قسمت پایانی این مطلب ذکر شده است)
چه کسی می تواند مشاور خود را پیدا کند
بافت با خواندن کتاب گراهام به نام “چه کسی می تواند مشاور خود را پیدا کند” در تجارت خود تحولی ایجاد کرد. او قصد خرید و سرمایه گذاری در یک شرکت بیمه را داشت. در یک صبح دلپذیر یکشنبه سوار ترن شد و به دفتر مرکزی شرکت بیمه GEICO رفت. وقتی به آنجا رسید درها بسته بودند ولی او منصرف نشد و بی وقفه و محکم در را کوبید تا سرایدار آمد و در را باز کرد. از سرایدار پرسید: “کسی در ساختمان نیست؟” شانس به بافت رو آورد. او به طبقه ششم رفت و در آنجا هنوز مردی کار میکرد.
او به سرعت در مورد شرکت و فعالیتهای تجاریاش از مرد سوالاتی پرسید. صحبتهای آنها چهار ساعت طول کشید. آن شخص کسی نبود جز لوری دیوید سون؛ معاون مالی شرکت. این تجربه بزرگ بافت در اصرار بر انجام فعالیت خود سبب شد تا برک شایرهات وی تمامی شرکت GEICO را تصاحب کند. در سال ۱۹۸۳، بافت از شرکت GEICO و با ارائه بیمهی بیماران، میلیونها دلار سود بدست آورد. در سپتامبر همان سال بنجامین گراهام؛ اسطوره بافت درگذشت و او را با تمام خاطرات و نصایحش تنها گذاشت.
او در سال ۱۹۹۸، بیش از ۷ درصد سهام شرکت کوکاکولا را به قیمت ۱/۲۰ میلیارد دلار خرید. در ۱۹۸۹، به مبلغ ۹/۷ میلیون دلار هواپیمای جتی برای شرکت خرید، اما به دلیل انتقادهایی که خود او در گذشته از مدیر عاملان شرکتهای دیگر برای چنین خریدهایی کرده بود؛ این عمل را توجیه ناپذیر دانست. در سال ۱۹۶۹ گروه کارسون، بافت را به عنوان پولدارترین مدیر قرن بیستم معرفی کردند.
او همچنین در سال۲۰۰۲،۱۱ میلیارد دلار برای قراردادهای سلف سرمایه گذاری کرد تا دلار آمریکا را در برابر دیگر پولهای در گردش نجات دهد. سود بافت از این معاملهها ۲ میلیارد دلار بود. او موفق شد با سرمایهگذاری در شرکتهایی که سهام آنها به ارزش واقعی خود نرسیده بودند، هر روز به ثروت خود بیفزاید و لقب یکی از ثروتمندترین مردان تاریخ را از آن خود کند.
ازدواج دوم
در سال ۲۰۰۴ سوزان همسر بافت درگذشت. او در سال ۲۰۰۶ با آسترید منکس (Astrid Menks) ازدواج کرد.
امور نیکوکارانه
وارن مخالف انتقال ثروت از یک نسل به نسل بعدی است، از همین رو در ژوئن ۲۰۰۶ اعلام کرد که بیش از ۷۰ درصد ثروت خود، یعنی ۳۷ میلیارد دلار از ۵۲ میلیارد دارایی خویش را به صورت کمکهای سالانه به بزرگترین مؤسسهی خیریهی جهان، مؤسسهی بیل و ملیندا گیتس(اهداف اصلی تاسیس این بنیاد از سوی بیل گیتس و همسرش، افزایش سلامت و کاهش فقر شدید در سطح دنیا و در آمریکا گسترش دادن فرصتهای آموزشی و دسترسی به تکنولوژی اطلاعات است) میبخشد تا در امور خیریه صرف شود.
حجم دلاری اهدایی او تقریبأ ۳۰ میلیارد دلار است. اهدای دارایی در این سطح در تاریخ آمریکا بینظیر بوده است. در آن زمان اعلام شد که این سطح کمک کافی است تا اندازهٔ این بنیاد را به بیش از دو برابر افزایش داد.در سال ۲۰۰۸ میلادی به حاکمیت مطلق بیل گیتس به عنوان ثروتمندترین فرد جهان پس از ۱۳ سال، پایان داد.
او در سال ۱۹۹۰ به یک بیلیونر تبدیل شد، زمانی که به فروش مقداری از سهام برکشایر هاتاوی پرداخت.
درآمد سالیانهٔ او در سال ۲۰۰۶ میلادی حدود ۱۰۰٬۰۰۰ دلار بوده است که در مقایسه با استاندارد درآمد یک شخص با شغل مشابه (مدیر عامل) ناچیز است. در سال ۲۰۰۷ نامش به عنوان ۱۰۰ فرد پر نفوذ جهان در مجله تایمز به چاپ رسید. وی جزو ثروتمندترین افراد جهان میباشد که در سال ۲۰۰۹ فرد دوم و در سال ۲۰۱۰ فرد سوم جهان معرفی شد. به وی لقب باهوش اوماها و دانشمند اوماها را دادهاند.
او علیرغم داشتن ثروت زیاد، به داشتن زندگی ساده و رفتار فروتنانه مشهور است. او کماکان در خانهٔ خود در مرکز داندی در همسایگی اوماها، نبراسکا که در سال ۱۹۸۵ میلادی به ارزش ۳۱٬۵۰۰ دلار خریداری کرده است زندگی میکند. البته او خانهای گرانتر در لاگونا بیچ، در ایالت کالیفرنیا دارد که در سال ۲۰۰۴ خریداری کرده بود. ارزش خانهٔ او در اوماها در سال ۲۰۰۸ میلادی ۷۰۰٬۰۰۰ دلار برآورد شده است.
ارزش هر سهم شرکت سرمایه گذاری وی با عنوان “برکشایر هاتاوی” که شرکتهای بیمه، نوشابهسازی، شیرینیپزی، مبلسازی، رستوران و فرش بافی را در بر میگیرد، ۸۳۰۰۰ دلار است.
او مانند گراهام به عدم امکان پیش بینی آینده معتقد است و حتی قیمت سهام را نیز بررسی نمیکند، زیرا به اعتقاد وی قیمت سهم شاخص گول زنندهای است و معیار خوبی برای انتخاب سهم مناسب نیست. او یک ماشین کادیلاک DTS دارد.نکات اصلی سرمایه گذاری وارن ادوارد بافت
– قیمت سهام را در بازار دنبال نکنید و به جای پیش بینی تغییرات بازار بر روی تک تک شرکتها و ارزش آن ها کار کنید.
– در مورد خرید سهام همان قدر وسواس داشته باشید که در مورد کسب و کار خود دارید. در محدودههای کاری خود سهم خریده و در مورد سرمایهگذاری خویش دانش کافی داشته باشید.
– پس از انتخاب سهم مناسب باید آن را در شرایط خوب و بد حفظ کنید. در بلند مدت شرکتهای خوب برندهاند و شرکتهای بد از بازار خارج می شوند.
– شرکت های خوب را در قیمت های پایین بخرید.
– شرکت خوب، شرکتی است که از خصوصیات زیر برخوردار باشد:
دارای مدیریتی خوب باشد.
بیش از حد نیاز وجه نقد به دست آورده و آن را به روشی مناسب مصرف کند. یعنی یا آن را در فعالیت های سود ده سرمایهگذاری کند و یا به صورت سود نقدی و یا بازخرید سهام به سرمایه گذاران خود دهد. با بررسی بازده سرمایه گذاری هر شرکت میتوان عاقلانه بودن مصرف وجه نقد در آن را بررسی نمود.
دارای حاشیه سود بالا هستند.
ارزش بازار آن بیش از سودشان افزایش مییابد.
قیمت خرید خوب زمانی است که قیمت سهم پایین تر از ارزش دفتری باشد (استفادهی مستقیم از نظریه گراهام).
سبد خود را به چند سهم خوب محدود کنید.
تحقیقات خود را به طور مناسب و روشن انجام داده و تحت تاثیر تفکرات دیگران قرار نگیرید.
– دو قانون وارن بافت:
اول پول سهامدارانتان را نسوزانید.
دوم قانون اول را فراموش نکنید!
تحصیلات و مدارک علمی:
تحصیل در دانشگاه نبراسکا
فوق لیسانس رشته اقتصاد در دانشگاه کلمبیا
مسئولیت و مقامها:
تدریس در دانشگاه
تاسیس موسسهی سرمایهگذاری بافت
رئیس برکشایر هاتاوی
تحلیلگر اوراق بهادار در شرکت گراهام نیومن
فروشنده سرمایهگذار در شرکت بافت – فالک
شریک عمومی شرکت بافت
افتخارات:
در رتبهبندی فوربس در سپتامبر سال ۲۰۰۸ میلادی، به عنوان ثروتمندترین مرد جهان شناخته شد.
در سال ۱۹۶۹ گروه کارسون، بافت را به عنوان پولدارترین مدیر قرن بیستم معرفی کردند.
در سال ۲۰۰۷ نامش به عنوان ۱۰۰ فرد پر نفوذ جهان در مجله تایمز به چاپ رسید.سخنان جالب و مفید وارن بافت:
سالها پیش اسحاق نیوتن سه قانون حرکت را کشف کرد که بسیاری از پیشرفتهای دنیا در تکنولوژی و صنعت مدیون آن است و از بهترین کارهای او است اما هیچ کس روی هوش و استعداد نیوتن سرمایهگذاری نکرد! ما میتوانیم حرکت ستارهها را محاسبه کنیم اما دیوانگی انسانها را هرگز. اسحاق دچار سانحه شد و در کشف قانون چهارم ناکام ماند. به نظر سرمایهگذاران, افزایش حرکت با کاهش سود همراه است.
اگر تنها ۱ درصد انسانها خوش شانس باشند, شما حتما خود را در ۹۹ درصد باقیمانده قرار میدهید.
همیشه میدانستم که ثروتمند میشوم، حتی یک لحظه هم به آن شک نکردم.
اکثر مردم جذب سهامهایی میشوند که دیگران آنرا میخواهند اما باید به دنبال سهامی باشید که کسی آن را نمیخواهد. نمیتوانید چیزی را که همه به دنبال آن هستند، بخرید و بخواهید تا خوب عمل کند.
بازار کوتاه مدت مانند زندان است و مکان امنی ندارد و کار دراین بازار کودکانه است.
همانطور که سرمایه برک شایر به شدت رشد میکند، جهان سرمایهگذاری با همان سرعت میتواند برنتایج کار ما اثر گذارد پس بررسی بیشتری نیاز داریم و باید با استفاده از هوشمندی، برنامه و نقشهای طرح کنیم، البته استفاده از هوش و تفکر زیاد، نه فقط چند لحظه تفکر، پس هر سال می توانیم یک طرح خوب اجرا کنیم. (این تفاوت من است.)
رایجترین دلیل پایین بودن قیمت سهام شرکتها این است: بدبینی عام و خاص به شرکت یا صنعت. قصد داریم تا تجارت را در چنین محیطی انجام دهیم؛ البته نه به خاطر طرفداری از بدبینی بلکه به دلیل علاقه به چنین قیمتهایی. بدبینی، یکی از دشمنان یک خریدار منطقی است.
بدست آوردن موفقیت در سرمایه گذاری به ضریب هوش بستگی ندارد، پس برای بررسی مباحثی که مردم در طول سرمایهگذاری با آن روبرو میشوند، با ضریب هوشی بالای ۲۵ درصد یا متوسط هم تنها به یک روحیه عالی نیاز دارد.
زمان، دشمن تجارت ضعیف و دوست تجارت قوی است. چنانچه شما ۲۰ الی ۲۵ درصد سود از سرمایه خویش بدست آورید؛ زمان دوست شماست اما اگر بازده تجارت شما پایینتر بود, زمان دشمن شماست.
دنبال سرمایهگذاری در بزرگترین تجارت های جهان هستم. موفقیت از آن من است. اگر موقعیت آن برسد، باید جای خود بایستید و منتظر پرتاب به نقطهای باشید که انرا دوست دارید. ممکن است که بقیهی رقبا در خواب باشند، در آن هنگام میتوانید در راستای هدف خویش راحت گام بردارید.
بازار سهام یک بازی بیسبال و بولینگ نیست؛ نبایدبر همه چیزی چیره شوید. می توانید منتظر پرتاب باشید.مشکل اساسی مربوط به زمانی است که شما مدیر مالی هستید، یعنی زمانی که طرفداران داد میزنند: «پرتاب کن» و شما در این هنگام باید محکم و استوار و بدون دخالت احساس، کار خود را انجام دهید.
چنانچه تمامی تجارت و آینده ی تجاری را بشناسید، به ندرت به این روش روی میآورید. آسیبپذیرترین تجارت , آن است که در آن سرمایه گذاران به امنیت زیادی نیاز مند باشند.
اگر بازارها همیشه موثر باشند , پس من حالا میبایست یک ولگرد کاسه به دست باشم.
قانون شماره ۱ هرگز از سرمایه کم نکن. قانون شماره ۲ قانون اول را هرگز فراموش نکن.
خرید سهام یک شرکت معمولی با قیمت نسبتا پایین بهتر از خرید یک شرکت متوسط با قیمت بالا است.
در صورت شناخته نشدن ارزش جواهرات , جواهرساز هم شناخته نمی شود .
اگراینطور تصور میکنید که در طول ۱۰ سال به آسانی نمی توانید به یکسری از اهدافتان برسید پس حتی ۱۰ دقیقه هم به این اهداف فکر نکنید.
در انسان ویژگیهای فاسدی وجود دارد که کارهای آسان را سخت جلوه میدهند. هدف فرد باید به گونهای باشد که بتواند آن کار را به درستی , تمام و کمال انجام دهد.مشکل شما با گذشت زمان حل نمی شود.
نظرات عموم در اندیشه ما جایی ندارند.
باوجود بیمه هیچ محدودیتی برای حماقت و اشتباه وجود ندارد.
اگر تجارت یک شرکت خوب عمل کند. به دنبال آن سهام شرکت نیز از آن پیروی میکند.
مهم ترین ویژگی برای سرمایه گذاری، رفتارشخصی است نه هوش , شما به رفتار و کردار خوبی نیاز دارید که در صورت بودن کنار مردم رویارویی آنان برای شما لذت بخش باشد.
برای بدست آوردن شهرت به ۲۰ سال زمان نیاز است و برای تخریب آن تنها ۵ دقیقه زمان لازم است.
هرگاه از بافت سوال شده است که چگونه در زمینه سرمایهگذاری موفق شدی؟ او پاسخ داده است : هر سال صدها و صدها گزارش سالانه شرکتها را خوانده ام.
هر گز چیزی نمیخرم مگر اینکه بتوانم بر اساس استدلال و منطق خویش قیمت درست را پرداخت کنم.با وجود آگاهی از اشتباه خویش راه حل آن را میدانم . در حال حاضر ۳۲ میلیارد دلار به شر کت کوکاکولا پرداخت کرده ام به این دلیل که….. ؟ اگر نتوانید به این سوال پاسخ دهید پس قادر به خرید آن نیستید و اگر توانستید در طول چند دقیقه از عهده آن برآیید می توانید.
باید بتوانید توضیح دهید که چرا کار میکنید؟ چرا سرمایه گذاری می کنید؟ هرچه است باید روی کاغذ آورید و در صورت عدم ارائه یک پاسخ درست و هوشمندانه نباید شغلی انتخاب کرده و سرمایه گذاری کنید.
زندگی خویش را واقعا دوست دارم و آن را به گونه ای ترتیب داده ام تا آنچه را میخواهم , انجام داده و به آن برسم. به خاطر اینکه زمانی خاص عدهای از مردم درختانی با طول عمر زیاد کاشته اند; الان برخی در سایه آن مینشینند.
من با هوش هستم و روش های را که منطقی است و برروی آن شناخت دارم اگرچه سختیهایی داشته باشند, رها نمیکنم. اگر روشی آسان به من ارائه شود که اصلا شناختی درباره آن نداشته باشم , در این مسیر موفق نمی شوم و سرمایه خود را از دست می دهم .
به دنبال یک چیز واهی نیستم که در من امید ایجاد کند ; مثل یک سال خوب و پر شانس و هرگز نمیخواهم با پول دیگران به شانس برسم ; با محیط بازار شارژ نمی شوم و نمی خواهم وارد بازی شوم که در مورد آن شناخت ندارم تنها به دلیل اینکه یک قهرمان را شکست دهم.
نوع جنگ من برنده شدن است و دیگر هیچ .
۱- سودهایتان را دوباره سرمایهگزاری کنید
وقتی برای بار اول، از سرمایهگزاری هایتان و یا از کسب و کارتان، سودی عایدتان میشود، دچار وسوسه میشوید که آن پول را خرج کنید. ولی هرگز این کار را نکنید. به جای خرج کردن، آنرا دوباره سرمایهگزاری کنید. وارن بافت، در همان اوایل کارش، این را یاد گرفت. زمانیکه او و دوستاش پال، در دوران دبیرستان، یک ماشین پینبال خریدند و آنرا در یک سلمانی قرار دادند، و با درآمد آن دستگاههای بیشتری خریدند تا جایی که تعداد دستگاههای آنها به هشت دستگاه رسید. وارن بافت تا جایی پیش رفت که توانست با سرمایهگزاری مجدد عایدیهایاش در سن ۲۶ سالگی ۱۷۴ هزار دلار [به پول امروز، ۱٫۴ میلیون دلار] سرمایه دست و پا کند. حتی پولهای کوچک هم میتواند به سرمایههای بزرگ تبدیل شود.
۲- تمایل به متفاوت بودن داشته باشید
تصمیماتتان را برپایه اعمال و گفتههای دیگران پایهریزی نکنید. در سال ۱۹۵۶ زمانی که وارن بافت مدیریت ۱۰۰ هزار دلار پول را بر عهده گرفت، آن تعداد معدود سرمایهگزاران که با او شریک شدهبودند، اعمالاش را عجیب و غریب توصیف کردند؛ او حتی به شرکای مالیاش نگفته بود که قرار است پولها را کجا سرمایهگزاری کند. همه پیشبینی میکردند که وارن بافت با شکست سختی روبرو خواهد شد. اما ۱۴ سال بعد، زمانی که وارن بافت شراکتاش را تمام شده اعلام کرد، تشکیلاتاش بیش از ۱۰۰ میلیون دلار ارزش داشت. وارن بافت معتقد است که هر کس باید خودش را با استاندارهای خودش مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد، نه استانداردهای دیگران.
۳- هرگز انگشت شستتان را نمکید
تمام اطلاعاتی را که برای تصمیمگیری به آنها احتیاج دارید، از قبل آماده کنید و از یکی از دوستانتان بخواهید که شما را کنترل کند و اطمینان حاصل کند که در اجرای ضربالاجلهایی که برای خود تعیین کردهاید، پایبندید. یکی از افتخارات وارن بافت، انجام کارهای مقتضی در زمانهای تعیین شده است. وارن بافت جلسات غیرضروری و بینتیجه را «مکیدن انگشت شست» نامگزاری کرده است.
۴- قبل از انجام هر معاملهای آنرا به خوبی بررسی کنید
همیشه قبل از شروع هر کاری، قدرت چانهزنی شما در آن کار بیشتر است. این نکته را وارن بافت به سختی فرا گرفته است. زمانی که پدرپزرگ وارن، او و دوستاش را برای پارو کردن برفهای اطراف سوپر مارکتاش استخدام کرده بود، وارن و دوستاش برای مدت ۵ ساعت، در حال پارو کردن برفها بودند. بعد از اتمام کار، پدر بزرگ به هر دوی آنها مجموعا ۹۰ سنت داد، که آنرا باید بین خودشان تقسیم میکردند. یعنی برای انجام یک کار طاقت فرسا، برای هر ساعت کمتر از چند پنی عایدشان شده بود. قبل از انجام هر معامله ای، از تمام جزئیات آن مطلع شوید، حتی اگر آن معامله را با دوست یا اعضای خانوادهتان انجام میدهید.
۵- مواظب هزینههای خرد باشید
تمرین کنید که مراقب تمام هزینههایتان باشید. پیشگیری کردن از هزینههای اضافه میتواند سود شما را افزایش دهد و سود بیشتر مساوی است با سرمایهگزاری بیشتر و سرمایهگزاری بیشتر میتواند شما را سریعتر به ثروت و شوکت برساند.
۶- وام گرفتن را محدود کنید
زندگی کردن با کارتهای اعتباری و وام، شما را ثروتمند نمیکند. وارن بافت هیچ وقت مبالغ قابل توجهی وام نگرفته است حتی برای سرمایهگزاری.
[در کشوری مانند ایران، که نرخ بهرهی بانکی، کمتر از نرخ تورم است؛ گرفتن وام درصورتیکه شرایط بازپرداخت فراهم باشد و مبلغ آن در مسیر سرمایهگذاری و گردش پول باشد توصیه میشود.]
۷- سمج باشید
با سرسختی و البته هوش میتوانید بر رقبای خوب برتری پیدا کنید.
۸- به موقع خارج شوید
وقتی وارن بافت جوان بود، یک بار در مسابقات اتومبیل رانی شرط بندی کرد و باخت. برای جبران ضرر متحمل شده، دوباره شرط بندی کرد و باز هم باخت و تمام پولهایی را که در یک هفته بدست آورده بود از دست داد. وارن دیگر هیچ وقت آن اشتباه را تکرار نکرد و به آن مسابقات شرط بندی باز نگشت. بدانید که چه وقت جلوی ضررها را بگیرید و اجازه ندهید که نگرانی از ضررهای متحمل شده، شما را به تکرار همان اشتباه وا دارد.
۹- خطرات را تشخیص دهید
در سال ۱۹۹۵ شرکتی که پسر وارن بافت را استخدام کرده بود از سوی اف.بی.آی متهم به حسابسازی برای کسر مالیات شد. وارن به پسرش پیشنهاد داد که تصور کند اگر در آن شرکت بماند بهترین و بدترین سناریویی که ممکن است وجود داشته باشد چیست. و اگر باز هم ارزش داشت، در آن شرکت بماند. پسر وارن به سرعت تشخیص داد که خطر ماندن در شرکت بیشتر از فایده آن است، بنابر این روز بعد از کار در آن شرکت استعفا داد. قبل از هر تصمیمی تمام پیامدهای آنرا بررسی کنید.
۱۰- معنی واقعی موفقیت را درک کنید
با وجود ثروت افسانهای وارن بافت، او موفقیت را با دلار اندازه نمیگیرد. در سال ۲۰۰۶، وارن تقریبا تمام ثروت افسانهای خود را به خیریه ملیندا و بیل گیتس بخشید. وارن بافت میگوید: “وقتی شما به سن و سال من برسید، موفقیت را اینچنین تفسیر میکنید که چه تعداد از افرادی که میخواهید شما را دوست داشته باشند، به راستی، دوستتان دارند. این آخرین امتحانی است که نشان دهید، چگونه در تمام این سالها زندگی کردهاید.”
۱۱- در مراحل ضروری تلاش خود، سر وقت حاضر شوید
وقتی در میانه یک تلاش مهم هستید، مراحلی هستند که عبور از آنها تعیین کننده است. وارن بافت که اینک ۸۲ ساله است، درباره به دست آوردن یک کمک هزینه تحصیلی در دوران نوجوانی اش می گوید: «من رفتم به آنجا و تنها کسی بودم که [سر وقت] آمده بود. ۳ پروفسور [داور] آنجا بودند و مدام می خواستند که بیشتر صبر کنیم [تا بقیه هم بیایند]. من گفتم “نه،نه، قرارمان ساعت ۳ بود.” بنابراین بدون اینکه هیچ کاری بکنم، کمک هزینه را بُردم.»
۱۲- کار سخت و صادقانه، درمان همه مشکلات نیست
آقای بافت می گوید: «سوارکارهای خوب روی اسب های خوب کارشان عالی است، ولی روی اسبچه های چوبی نه! اساساً کار سخت و صادفانه همه مشکلات را درمان نخواهد کرد» بلکه مردم و شرایط اقتصادی هم نقش بزرگی در موفقیت کسب و کار ها دارند. (قابل توجه مسئولان فضای کسب و کار)
۱۳- قراردادهای کاری را طوری انتخاب کنید که انگار دارید دنبال همسر می گردید
نظر آقای بافت در این باره جالب است: «در جستجو برای یک معامله، ما همان روشی را به کار می بندیم که یک فرد در جستجوی همسر ممکن است استفاده کند. یعنی پیوندی برقرار می کنیم تا چیزی فعال، جذاب، و با ذهن باز را به دست بیاوریم، نه اینکه بخواهیم خودمان را در عجله بیندازیم.» (قابل توجه جوانان جویای کار و همسر)
۱۴- پیش بینی کنید که آینده چه شکلی خواهد داشت وارن بافت،ثروتمندترین مرد جهان
و اما درباره نگاه به آینده، آقای بافت می گوید: «من [برای سرمایه گذاری] دنبال کسب و کارهایی می گردم که بتوانم پیش بینی کنم ۱۰ یا ۱۵ یا ۲۰ سال بعد، چه شکلی خواهند داشت. این به معنای جستجو برای کسب و کارهایی است که در آینده، عملکردی کما بیش شبیه آنچه امروز دارند داشته باشند، با این استثنا که بزرگتر شده باشند و در سطح جهانی کار کنند.»
«بنابراین روی فقدان تغییر تمرکز می کنم. برای مثال وقتی به اینترنت نگاه می کنم، سعی می کنم و بالاخره هم تشخیص می دهم که چطور فلان صنعت یا کمپانی می تواند توسط اینترنت تغییر کند یا صدمه ببیند، و بعد، از آن سرمایه گذاری اجتناب می کنم.»
۱۵- به افراد، به چشم سرمایه نگاه کنید
و حالا اندرز آقای بافت برای دانشجویان رشته مدیریت ارشد کسب و کار (MBA) را بخوانید: «به هم کلاسی های تان نگاه کنید. یکی را که شخصیتش را دوست دارید برای خرید انتخاب کنید و یکی دیگر را که به نظرتان آدم جالبی نیست برای فروش. بعد این ویژگی ها[ی دخیل در تصمیم گیری] را یادداشت کنید و خواهید دید که هیچ کدام، مادرزادی نیستند بلکه در جریان زندگی به دست می آیند. پس آنها را بنویسید و دنبال کنید.»
۱۶- تشخیص دهید که از چه کسی خوش تان می آید و از چه کسی بدتان
آقای بافت تقریباً درباره هر چیزی نظر خاص خودش را دارد. همه دارند. او می گوید: «آدم یا آدم هایی را که بیش از همه تحسین می کنید انتخاب کرده و بعد بنویسید که به چه خاطر او/آنها را ستایش می کنید. حق ندارید اسم خودتان رو توی این فهرست بیاورید.»
«بعد [از اینکه فهرست را پر کردید] فرد/افرادی را فهرست کنید که صادقانه، دو سنت هم برای شما نمی ارزند و ویژگی هایی را که باعث شده از او/آنها روی گردان شوید را هم یادداشت کنید.»
۱۷- با افرادی کار کنید که برای شان احترام قائل هستید
آقای بافت با چه افرادی کار می کند: «پیش آمده که من معاملاتی را لغو کنم، فقط چون از افرادی که با انجام معامله مجبور به همکاری باهاشان می شدم، خوشم نیامده بود. هیچ دلیلی هم برای تظاهر نداشتم.»
«کار کردن با افرادی که باعث می شوند زخم معده بگیرید، -به جرأت می گویم- شبیه ازدواج کردن با پول و ثروت است. احتمالاً تحت تمام شرایط کار اشتباهی است، حالا اگر ثروتمند هم باشید که دیگر حماقت است.»
۱۸- موقع استخدام، به سه ویژگی کلیدی افراد نگاه کنید
زیر دست یکی از ثروتمند ترین افراد دنیا، چه کسانی کار می کنند؟ او مشخصات افراد مناسب برای استخدام را چنین بر می شمرد: «یک بار کسی گفت که در جستجو برای استخدام افراد، دنبال سه کیفیت بگرد: “صداقت، آگاهی و انرژی. و اگر طرف اولی را نداشت، آن دو تای دیگر تو را خواهد کشت.”»
۱۹- صبور باش
نظر آقای بافت در مورد صبر این است: «فرقی نمی کند چقدر تلاش و استعداد وسط گذاشته باشی، بعضی چیزها فقط زمان می خواهند. نمی شود که با باردار کردن ۹ زن، ۱ ماهه بچه تولید کرد!»
۲۰- با آدم هایی بچرخ که از خودت بهتر هستند
خود آقای بافت (و البته بیل گیتس) که چنین می کند: «ارتباطاتی به وجود بیاور که در آنها، اخلاق و رفتار افراد از خودت بهتر باشد و آن وقت به طور خودکار، در همان مسیر خواهی افتاد.»
۲۱- از اشتباهات خودت درس بگیر
«من اشتباهات زیادی می کنم و در آینده هم اشتباهات زیادی خواهم کرد. این هم بخشی از بازی است. فقط باید اطمینان حاصل کنی که کارهای درست بر اشتباهات چیرگی دارند.»
۲۲- تحقیقات خود را انجام بده
«ریسک ها از اینجا ناشی می شوند که ندانی داری چه می کنی.»
۲۳- بدان که تغییر عادت ها سخت است
«زنجیرهای عادات بسیار سبک تر از آن هستند که حس شوند و در عین حال، بسیار سنگین تر از آن که به راحتی پاره شوند. در سن و سال من، نمی شود عادت ها را تغییر داد. من گیر کرده ام. ولی شما ۲۰ سال بعد، عادت هایی را خواهید داشت که امروز تصمیم گرفته اید در زندگی روزانه تان جاری کنید.»
گردآوری توسط: تحقیقستان