انشا درمورد اگر من معلم انشا بودم
انشا درمورد اگر من معلم انشا بودم
من ابتدا از خداوند بزرگ و مهربان تشکر می کنم که اولین آیات خود را که بر پیامبر اسلام نازل کرد با « اقراء » یعنی بخوان شروع کرد. از خداوند بی همتا سپاس گزارم که پیامبران را اولین معلمان ما انسان ها قرار داد.
تا بهترین الگو و سرمشق ما در زندگی باشند و اگر من معلم بودم، از خداوند حکیم و دانا می خواستم که مرا در این امر بزرگ راهنمایی کند و یار و یاور و پشتیبان من در انجام این شغل باشد.
کاری کند که من ذره ای از اخلاق پیامبران را در وجودم احساس کنم. اگر من معلم بودم، بین بچه ها درباره ی دین اسلام و پیامبران و جهان آخرت صحبت می کردم . اگر معلم بودم، سعی می کردم مهربان و دلسوز بچه ها باشم.
اگر دانش آموزی استرس داشت، او را دلداری می دادم و اگر دانش آموزی بی انضباطی کرد، او را راهنمایی و نصیحت می کردم.
اگر در جایی مشکلی برای یکی از آنان پیش می آمد، کمکش می کردم. اگر من معلم بودم، سعی می کردم کتاب های زیادی مطالعه کنم و اطلاعات خودم را زیاد کرده و از دانش و علم خود به بچه ها می بخشیدم.
اگر من معلم بودم شب و روز تلاش می کردم تا دانش آموزان افرادی خوب و مفید برای جامعه و خانواده ی خود تربیت شوند. اگر من معلم بودم، از دانش آموزانم انتظار داشتم که به حرف هایم خوب گوش کنند و شلوغ نکنند و درس هایشان را هر روز مطالعه کنند و به کلاس بیایند و مرا خوشحال کنند.
اگر من معلم بودم از بچه ها انتظار داشتم که غیر از درس به اخلاق هم توجه کنند و اخلاق خوبی داشته باشند و نمازهایشان را سر وقت بخوانند و با درس خواندن به یک مقام خوب و عالی برسند.
اگر من معلم بودم از بچه ها انتظار داشتم که قدر معلمان را بدانند؛ زیرا :« معلم بهترین گنج دنیاست، ما به این گنج گران بها نیاز داریم.»
معلم بهترین گنج دنیاست، ما به این گنج گران بها نیاز داریم.