انشا درباره دیوار و تنهایی
انشا درباره دیوار و تنهایی
انسان های تنها مثل دیوار سرد و بی روح هستند. دیوار و تنهایی رابطه تنگاتنگی با یکدیگر دارندفردی از تنهایی تکیه به دیوار سرد می زند، دیوار تنها تکیه گاه تنهایی هاست.
دیوار مانند حصاری برای انسان است که وقتی در بیابانی بی آب و علف نشسته ایی به دور خود بکشی فقط برای ترس از تنهایی ؛ تنهایی واژه بسیار غریبی است.
بعضی اقات تنهایی ها را دیوار پر می کند با واژه هایی که روی آن نوشته می شوند یا اینکه روی دیوار خط های روز های تنهایی را بکشی …
چه دردی میکشد دیوار از این همه واژه های غریب.
دیوار ها انواع مختلفی دارند :
دیوار خانه… دیوار مدرسه… دیوار بغض و دیوار تنهایی… .
وقتی تنهایی،وقتی از همه آدم های دور ورت خسته ایی و آنها مدام جلو چشمانت رژه می روند که به گفته ی خودشان ادای آدم های خوب را در می آورند
آنگاه باید با همان خشت های تنهایی دیواری دور تا دور خودت بکشی که تنها تو بمانی و هوایی برای نفس کشیدن.
bad nbod
vli km bod
zban amiane bod
v kamel hes mtn o mntghl nmikrd:)
انشای خنکی بود